فردا*
فردا*
_صبح زود بیدار شدم و رفتم حموم قرار بود امروز با تهیونگ بریم خونه پدر بزرگم ساعت
8 بخاطر همین زود بیدار شدم رفتم حموم و هودی رو پوشیدم آرایش ملایمی کردم گوشیم رو
نگاه کردم 7ونیم بود منتظر زنگ تهیونگ بودم چون باید با یک ماشین میرفتیم
+صبح زود بیدار شد و به حموم رفت
استایل دارکش رو پوشید و راه افتاد در راه به ا. ت زنگ زد
+الو ا.ت
_سلام تهیونگ
+آدرس خونت رو برام پیامک میکنی
_آره حتما
(آدرس خونه رو پیامک کرد و بعد چند دقیقه آماده بود و رفت تا کفش بپوشه که تهیونگ زنگ زد)
+ا. ت بیا پایین
_آمدم آمدم
_درماشین رو باز کرد و نشست که ناگهان ته یه دسته گل بهش داد و گفت :
بفرماید خانم
_ممنونم ته
+راستی از کجا باید بریم
+بعد چنددقیقه *
_آها همین جاست داخل این کوچه
+خب بهبه رسیدیم
_بیا از این طرف
+چه جنگل زیباییی
_آره وقتی پدر بزرگم زنده بود میومدم اینجا و هرزگاهی روی تاب میشستم و لی پدربزرگم هیچ وقت اجازه نداد به خانه درختی برم
+آها خب
_همین دیگه
+پس بعد چند سال چرا اینجا آنقدر تمیز هست؟؟!!!
_بعد از فوت پدر بزرگم من اینجا رو اداره کردم و الان هم چند باری بهش سر میزنم و تمیزش میکنم
_صبح زود بیدار شدم و رفتم حموم قرار بود امروز با تهیونگ بریم خونه پدر بزرگم ساعت
8 بخاطر همین زود بیدار شدم رفتم حموم و هودی رو پوشیدم آرایش ملایمی کردم گوشیم رو
نگاه کردم 7ونیم بود منتظر زنگ تهیونگ بودم چون باید با یک ماشین میرفتیم
+صبح زود بیدار شد و به حموم رفت
استایل دارکش رو پوشید و راه افتاد در راه به ا. ت زنگ زد
+الو ا.ت
_سلام تهیونگ
+آدرس خونت رو برام پیامک میکنی
_آره حتما
(آدرس خونه رو پیامک کرد و بعد چند دقیقه آماده بود و رفت تا کفش بپوشه که تهیونگ زنگ زد)
+ا. ت بیا پایین
_آمدم آمدم
_درماشین رو باز کرد و نشست که ناگهان ته یه دسته گل بهش داد و گفت :
بفرماید خانم
_ممنونم ته
+راستی از کجا باید بریم
+بعد چنددقیقه *
_آها همین جاست داخل این کوچه
+خب بهبه رسیدیم
_بیا از این طرف
+چه جنگل زیباییی
_آره وقتی پدر بزرگم زنده بود میومدم اینجا و هرزگاهی روی تاب میشستم و لی پدربزرگم هیچ وقت اجازه نداد به خانه درختی برم
+آها خب
_همین دیگه
+پس بعد چند سال چرا اینجا آنقدر تمیز هست؟؟!!!
_بعد از فوت پدر بزرگم من اینجا رو اداره کردم و الان هم چند باری بهش سر میزنم و تمیزش میکنم
۱۰.۲k
۰۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.