سناریو انیمه
#سناریو_انیمه
#هایکیو #کاگیاما
روی نیم کت نشسته بودی دستت روی پاهات بود و سرت بین دوتا دستات و به اتفاقی که یکم پیش افتاد فکر میکردی
(تو یکی از مدیر های تیم والیبال کاراسونو بودی و امروز با دبیرستان شیراتوریزاوا مسابقه دوستانه داشتید وسط بازی ساتوری تندو به تو تیکه انداخت که باعث شد...)
ا/ت:آخه چرا کاگیاما تندو رو زد ممکن بود از بازی های منطقه ای و استانی اخراج بشه
تو همین فکرها بودی که گرمای دستی رو روی شونت حس کردی با تعجب سرت رو بالا آوردی و به پشت سرت نگاه کردی
کاگیاما:چرا ناراحتی
ا/ت:برای چی تندو رو زدی میدونی ممکن بود از...
کاگیاما وست حرفت پرید:هیسسسس میدونم ولی هیچ کس حق نداره با تو اونجوری حرف بزنه
ا/ت:کاگیاما تندو چیزه بدی نگفت فقط دو سه بار به من تیکه انداخت بعدشم به تو چه اصلا...هوم تو چیکاره منی!؟ چرااا دعوا کردی!؟
کاگیاما: من چیکارتم ها!؟ پس به من ربط ندارند...باشه ولی خانم خانما باید بگم از همین لحظه همه چیز جنابعالی به من مربوطه چون همسر آیندتم...
ا/ت:بله به تو چه کی گفته ک...صبر کن چییییییییییییی!؟همسر آینده!!!
کاگیاما:ا/ت من دوست دارم من پادشاه و تو تنها کسی هستی که میتواند ملکه من باشه تو صاحب قلب منی ا/ت من...من...
ا/ت قبلاً از این که کاگیاما حرفش رو ادامه بده:منم دوست دارم پادشاه من
چشمای کاگیاما با این حرفت گرد شد و برق زد و بعد از چند ثانیه صورتت رو آروم با دستاش قاب کرد و اولین بوست رو قاپید
anne:مبارکه به سلامتی
امیدوارم خوشتون آمده باشه
حمایت یادتون نره
راستش حال روحیم زیاد خوب نیست اگه بد شد ببخشید🥰
#هایکیو #کاگیاما
روی نیم کت نشسته بودی دستت روی پاهات بود و سرت بین دوتا دستات و به اتفاقی که یکم پیش افتاد فکر میکردی
(تو یکی از مدیر های تیم والیبال کاراسونو بودی و امروز با دبیرستان شیراتوریزاوا مسابقه دوستانه داشتید وسط بازی ساتوری تندو به تو تیکه انداخت که باعث شد...)
ا/ت:آخه چرا کاگیاما تندو رو زد ممکن بود از بازی های منطقه ای و استانی اخراج بشه
تو همین فکرها بودی که گرمای دستی رو روی شونت حس کردی با تعجب سرت رو بالا آوردی و به پشت سرت نگاه کردی
کاگیاما:چرا ناراحتی
ا/ت:برای چی تندو رو زدی میدونی ممکن بود از...
کاگیاما وست حرفت پرید:هیسسسس میدونم ولی هیچ کس حق نداره با تو اونجوری حرف بزنه
ا/ت:کاگیاما تندو چیزه بدی نگفت فقط دو سه بار به من تیکه انداخت بعدشم به تو چه اصلا...هوم تو چیکاره منی!؟ چرااا دعوا کردی!؟
کاگیاما: من چیکارتم ها!؟ پس به من ربط ندارند...باشه ولی خانم خانما باید بگم از همین لحظه همه چیز جنابعالی به من مربوطه چون همسر آیندتم...
ا/ت:بله به تو چه کی گفته ک...صبر کن چییییییییییییی!؟همسر آینده!!!
کاگیاما:ا/ت من دوست دارم من پادشاه و تو تنها کسی هستی که میتواند ملکه من باشه تو صاحب قلب منی ا/ت من...من...
ا/ت قبلاً از این که کاگیاما حرفش رو ادامه بده:منم دوست دارم پادشاه من
چشمای کاگیاما با این حرفت گرد شد و برق زد و بعد از چند ثانیه صورتت رو آروم با دستاش قاب کرد و اولین بوست رو قاپید
anne:مبارکه به سلامتی
امیدوارم خوشتون آمده باشه
حمایت یادتون نره
راستش حال روحیم زیاد خوب نیست اگه بد شد ببخشید🥰
۳.۵k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.