" راه خیانت "
" راه خیانت "
پارت۶۰
من...
نمیتونم ببینم بلایی سره شما بیاد
ماریا:هومم کیم ا/ت میبینم بعد از خیانت همسرت هنوزم دوسش داری...
خب فکر کنم...
الان انتخابتو کردی!
ا/ت:اره انتخابمو کردم
صدای آژیره پلیس اومد
ماریا:تو..!
ایحرومزاده
ا/ت:اره من از همه چی خبر داشتم
نیشخندی زدم به ماشینای پلیس که داشتن با میومدن نگاه کردم
ا/ت:اه وقتی ندارم
نگاهی به کوک کردمو با لبخند گفتم
ا/ت:با سوکیونگ خوشبخت بشین(لبخند)
فقط یادت باشه خیلی دوست دارم
بعد دستای ماریا رو گرفتم و جوری وانمود کردم که اون داره منو پرت میکنه
پلیسا اومدن پیاده شدن
پلیس:دستا بالا بی حرکت
برای اخربن بار لبخندی زدم و خودمو توی پرتگاه انداختم و غرق شدم من برای کسانی که دوسش داشتم جونمو فدا کردم و مطمئنم کاره درستو انجام دادم تنها چیزی که میخوام اینه که کوک خوشبخت بشه
سیاهی...
ویوکوک
با حرفای ا/ت فهمیدم میخواد چیکار کنه پلیسا رسیدن و ا/ت داشت جوری وانمود میکرد که انگار ماریا داره اونو پرت میکنه تو پرتگاه
خودشو پرت کرد و افتاد تو اب
کوک:ا/تتتتتتتتتتتتتت(با داد و گریه)
جولیا افتاد زمین و داشت جیغ میزد و جیمین همینجوری تو شک بود
کوک:ا/ت
ا/تتتتتتتتت نههههههههه(با داد و گریه)
جولیا:نه نه نه اون نمرد اون غرق نشد نهههه(گریه و داد)
پلیسا اومدن ماریا و میسو گرفتن و بردن
ماریا:ولم کنید ولم کنید کاره من نبودمن اونو پرت نکردم(با جیغ)
...
پارت۶۰
من...
نمیتونم ببینم بلایی سره شما بیاد
ماریا:هومم کیم ا/ت میبینم بعد از خیانت همسرت هنوزم دوسش داری...
خب فکر کنم...
الان انتخابتو کردی!
ا/ت:اره انتخابمو کردم
صدای آژیره پلیس اومد
ماریا:تو..!
ایحرومزاده
ا/ت:اره من از همه چی خبر داشتم
نیشخندی زدم به ماشینای پلیس که داشتن با میومدن نگاه کردم
ا/ت:اه وقتی ندارم
نگاهی به کوک کردمو با لبخند گفتم
ا/ت:با سوکیونگ خوشبخت بشین(لبخند)
فقط یادت باشه خیلی دوست دارم
بعد دستای ماریا رو گرفتم و جوری وانمود کردم که اون داره منو پرت میکنه
پلیسا اومدن پیاده شدن
پلیس:دستا بالا بی حرکت
برای اخربن بار لبخندی زدم و خودمو توی پرتگاه انداختم و غرق شدم من برای کسانی که دوسش داشتم جونمو فدا کردم و مطمئنم کاره درستو انجام دادم تنها چیزی که میخوام اینه که کوک خوشبخت بشه
سیاهی...
ویوکوک
با حرفای ا/ت فهمیدم میخواد چیکار کنه پلیسا رسیدن و ا/ت داشت جوری وانمود میکرد که انگار ماریا داره اونو پرت میکنه تو پرتگاه
خودشو پرت کرد و افتاد تو اب
کوک:ا/تتتتتتتتتتتتتت(با داد و گریه)
جولیا افتاد زمین و داشت جیغ میزد و جیمین همینجوری تو شک بود
کوک:ا/ت
ا/تتتتتتتتت نههههههههه(با داد و گریه)
جولیا:نه نه نه اون نمرد اون غرق نشد نهههه(گریه و داد)
پلیسا اومدن ماریا و میسو گرفتن و بردن
ماریا:ولم کنید ولم کنید کاره من نبودمن اونو پرت نکردم(با جیغ)
...
۱۰.۰k
۲۳ خرداد ۱۴۰۲