دیشب سه غزل نذر تو کردم که بیایی

دیشب سه غزل نذر تو کردم که بیایی
چشمم به ره عاطفه خشکید ؛ کجایی؟؟
با شِکوه ی من چهره ی آدینه ترک خورد
از سوی تو اما نه تبسم ؛ نه ندایی 
از بس که در اندیشه ی تو شعله کشیدم
خاکستر حسرت شده ام ؛ نیست دوایی؟
آمار تپشهای دلم را به تو گفتم
پرونده شد اندوه من از درد جدای
سوگند به آوای صمیمانه ی نامت
از عشق فقط قصد من و شعر شمایی
هر فصل دلم بی تو ببین رنگ خزان است
آغاز کن ای گل ! سفر سبز رهایی
من منتظرم ! مرحمتی لطف و نگاهی
حیف است رسد مرگ من آقا! تو نیایی...

“اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب س”
دیدگاه ها (۸)

یـــــاعلـــــی ع

بچه بودم دنیای من یه رنگ بود شبا مثل روز واسه من قشنگ بود ...

سخنان آیت الله طالقانی در مود حجاب در روزنامه اطلاعات / شایع...

بررسی موضوعات فیلم های شبکه فارسی زبان فارسی وان: خیانت زن و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط