تا تو بودی در شبم من ماه تابان داشتم روبروی چشم خود چشم

تا تو بودی در شبم من ماه تابان داشتم / روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم _ حال اگر چه هیچ نذری عهده دار وصل نیست / یک زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم
#کاظم_بهمنی
دیدگاه ها (۱)

بوی ظهور می رسد از کوچه های ما / نزدیکتر شده به اجابت دعای ...

چند دقیقه مانده تا بی مهری ..... من تو را با همه ی مهر به آب...

هم خطر دارد و هم منظره می بینم ، عشق / اتوبوسی است که در گر...

عاشقانه های شبنم

سیصد و شصت و پنج روز با تو---روز اول

︻芫═─── شروع (نه خیلی)سلام خانوم خوشگلا ! بنده چری هستم . اس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط