سالها گذشته

‌سالها گذشته...
و من در یڪ عصر دلتنگ
با فنجانی در دست،
غرق در آبیِ آسمان،
دست در دست خیالَت
در ڪوچه‌پس‌ڪوچه‌هاے شعر و غزل
سوار بر نتهاے موسیقی
قدمـ به قدمـ رسمـ شیدایی و دلدادگی می‌آموزم
جاودانه‌ شده‌اے در من
چُنانڪه نیستی ولی اینجایی
با تو و یادَت شعر میخوانم
موسیقی گوش میدهم
نتهاے موسیقی ڪه اول‌بار با تو با گوش جان نیوش ڪردم
بر تار و پودِ یاد و خاطرم نقش بسته‌اند
نقشی زیبا و همیشگی...!

به خودمـ می‌آیم ...
قهوه‌ام سرد شده‌ و مثل طعم نبودنت
تلخ ‌است و تلخ...
نیستی...!
اما من و یادت
باهم زمزمه میڪنیم :

#عشــق‌داندڪه‌دراین‌دایره‌سرگردانند
🦋🌹🍃
دیدگاه ها (۶)

بهم گفت تو که انقدر تو عشق و عاشقی خوب مشاوره میدی ، خودت تا...

هر آهنگے ڪہ گوش میدهمبہ هر زبانے ڪہ باشدبغضم را میشڪندنمے دا...

‌ببین!ویران شده‌امبر باد رفته‌اماز پای تا به سر غرق در عشق ش...

"نگرانتم"پشتش هزار جور حرف دارد...هزار جور دوستت دارم به زبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط