انگیزهایبرایعشق

#انگیزه.ای.برای.عشق
#پارت20
مامان تهیونگ اخمی کرد اومد سمتم گلمو تو دستاش گرفت فشار داد
_وقتی تو نبودی تو زندگی پسرم با من خوب بود
_و... ولم... کن
دستاشو تز گلوم جدا کرد
_کاری میکنم پسرم از اینجا بندازتت بیرون
سرمو پایین انداختم  صدای جیمین بلند شد
_جنی دیدم داشت گلوتو فشار میداد
مظلوم بهش خیره شدم
_من باید برم از اینجا
جیمین اومد سمتم دستشو گذاشت روی شونه هام
_تو تمیتونی بری اینجا یکی بهت نیاز داره
صدای جیسو بلند شد
_کی بهش نیاز داره
جیمین کوبوند تو دهنش
_م.. من بهش نیاز دارم
بعدشم گذاشت رفت
_جیسو
اومد سمتم
_جان
_یعنی جیمین عاشق منه؟؟؟
جیسو با چشمای گشاد شده نگاهم کرد بعد یک دقیقه زد زیر خنده
_برای چی میخندی؟؟؟
_چون جیمین عاشق تو نیست
_پس چرا اون حرفو زد بنظرت؟؟
شونهی بالا انداخت
_نکنه
_نه
_اره
_نه
_تو از کجا میدونی؟
_چون اون از من متنفره
_این اواخر خیلی باهات خوب شده بود
_نمیدونم ولی فقط میدونم از خونم تشنس فقط همین





لایک یادتون نره
دیدگاه ها (۲)

داداش در خدمتم

#انگیزه.ای.برای.عشق#پارت21جیسو بهم خیره شد _میخوای زیر نظرش ...

از جاهایی که فهمیدم شما داستانم رو دوست دارید و من نمیخوام ا...

بچه ها دیگه نه فیک امید رو ادامه میدم نه انگیزه ای برای عشق ...

part19🦋-ترسوندمت بابایی ببخشید فرشته کوچولو {صورتش رو آروم م...

my month پارت¹⁴

جیمین فیک زندگی پارت ۴۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط