رمان فیک اگر نبودی
رمان فیک ‹اگر نبودی›
شخصیت ها: کیم سوکجین_مین یونگی_پارک جیسو💜🍬
خلاصه: جیسو دختری فقیر که یه خانواده اونو به فرزند خوندگی قبولش میکنن ولی وقتی بزرگ میشع و زیبا میشه از جیسو بدشون میاد و اونو از خانوادشون بیرون میکنن و به یه رئیس شرکت میفروشنش اما...
پارت¹
⊱⋅ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ⋅⊰
دستام از استرس به هم فشار میدادم..
من قراره بشم خدمتکار؟
یعنی انقد بدبخت که خانوادتم نخوانت؟
من..
خیلی خوشگل بودم ولی..
پدر و مادرم روی صورتم یه سوختگی بد زدن چون از خواهر کوچیک ترم خوشگل تر بودم..
بابا: سرتو میندازی پایین و حق نداری حرف بزنی!
تو دیگه دختر من نیستی فهمیدی؟
به خاطر بدهی های زیادم به اقای کیم سوکجین تورو جاش میدم..
صدای بابا توی سرم اکو میشد..
کیم سوکجین..
نکنه همون...! نه نه! اگع اون باشع چی؟
آسانسور ایستاد و من و بابا وارد اتاق مدیر شدیم. از شدت استرس چشمامو بسته بودم و محکم روی هم فشار میدادم..
قراره چه اتفاقی واسم بیفته؟
صدای بفرماییدش لرز توی تنم مینداخت..
جین: شما میتونید برید اقای پارک.
سرم پایین بود و نمیتونستم چهرشو ببینم ولی صداش گواهی میداد خودشع..
کیم سوکجین
عضو گروه رقص و خواننده گی بی تی اس!
جین: چه ماه گرفتگی قشنگی!
ته دلم غنج رفت..
اون نمیتونست بفهمه این سوختگیه!
من: ا..اما..ا..این..م..ماه..گ..گرفتگی..ا..اصلا..ق..قشنگ...ن..نیست..
جین: چرا با لکنت حرف میزنی؟ نترس! کاریت ندارم! تو فقط قراره هر روز واسع من غذا درست کنی! و توی خونه من زندگی کنی! کاری دیگع ای نداری!
یه نفس کشیدم تا از ترسم کمتر بشه.
خماری خماری آی قناری😂
پارت ² رو زود میزارم
شخصیت ها: کیم سوکجین_مین یونگی_پارک جیسو💜🍬
خلاصه: جیسو دختری فقیر که یه خانواده اونو به فرزند خوندگی قبولش میکنن ولی وقتی بزرگ میشع و زیبا میشه از جیسو بدشون میاد و اونو از خانوادشون بیرون میکنن و به یه رئیس شرکت میفروشنش اما...
پارت¹
⊱⋅ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ⋅⊰
دستام از استرس به هم فشار میدادم..
من قراره بشم خدمتکار؟
یعنی انقد بدبخت که خانوادتم نخوانت؟
من..
خیلی خوشگل بودم ولی..
پدر و مادرم روی صورتم یه سوختگی بد زدن چون از خواهر کوچیک ترم خوشگل تر بودم..
بابا: سرتو میندازی پایین و حق نداری حرف بزنی!
تو دیگه دختر من نیستی فهمیدی؟
به خاطر بدهی های زیادم به اقای کیم سوکجین تورو جاش میدم..
صدای بابا توی سرم اکو میشد..
کیم سوکجین..
نکنه همون...! نه نه! اگع اون باشع چی؟
آسانسور ایستاد و من و بابا وارد اتاق مدیر شدیم. از شدت استرس چشمامو بسته بودم و محکم روی هم فشار میدادم..
قراره چه اتفاقی واسم بیفته؟
صدای بفرماییدش لرز توی تنم مینداخت..
جین: شما میتونید برید اقای پارک.
سرم پایین بود و نمیتونستم چهرشو ببینم ولی صداش گواهی میداد خودشع..
کیم سوکجین
عضو گروه رقص و خواننده گی بی تی اس!
جین: چه ماه گرفتگی قشنگی!
ته دلم غنج رفت..
اون نمیتونست بفهمه این سوختگیه!
من: ا..اما..ا..این..م..ماه..گ..گرفتگی..ا..اصلا..ق..قشنگ...ن..نیست..
جین: چرا با لکنت حرف میزنی؟ نترس! کاریت ندارم! تو فقط قراره هر روز واسع من غذا درست کنی! و توی خونه من زندگی کنی! کاری دیگع ای نداری!
یه نفس کشیدم تا از ترسم کمتر بشه.
خماری خماری آی قناری😂
پارت ² رو زود میزارم
- ۴.۱k
- ۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط