دیگر نسل آدم هایی که از تب عشق اولشان به عفونت مغزی دچار

دیگر نسل آدم هایی که از تب عشق اولشان به عفونت مغزی دچار شوند روبه انقراض است
نه اینکه وفاداری را ازیاد برده باشند فقط فهمیده‌اند آخرش چیزی‌نیست!
دیگر هیچ بچه‌ای با نام معشوقه‌ی قبلی پدر یا مادرش متولد نمیشود
دیگر عطری آشنا یا اسمی مشابه به گذشته پرتمان نمیکند
زیرا یاد گرفته‌ایم فراموشی را
و نفرت چاشنی اصلی غذای هرروزمان شده است
دیگر هیچ دوستت دارمی آنقدر واقعی نیست که یادآوری اش ارزش اشک ریختن داشته باشد
ما رفتن را از بر کردیم
بی تفاوتی اصلی ترین جز خونمان شد
و هرروز دوست داشتن را دیدیم، رفتن را لمس کردیم و بعداز یک نفس عمیق گفتیم " بهتر که رفت!"
پوستمان آنقدر کلفت شد تا شب ها باآرامش در آغوش همسرمان بخوابیم
ما نسل دوباره ساختن و روی پای خودمان ایستادن هستیم
نه زانوی غم بغل کردن برای کسی که از سرخودخواهی شرایط را بهانه کرد و رفت عاقلانه‌است
و نه دلتنگی برای اشتباهاتمان
مردهای عاقل به خودشان فرصت دوباره میدهند، به خواستگاری میروند، ازدواج میکنند و عاشق میشوند
زن های فهمیده غذای مورد علاقه شوهرشان را میپزند و برای بچه‌ی داخل شکمشان در کتاب های معروف دنبال اسم میگردند
ما هرروز موفق تر میشویم و عشق های گذشته با تمام خاطراتشان و آدمی که به آنها وفادار است را در پستو میکشیم...
دیدگاه ها (۹)

برای آدم های رفته زندگیتان،عزاداری نکنید!آنها نه با پروفایل ...

ما حواسمان نبود !آدم هایی که با نشاط و قوی به نظر می رسند و ...

باید یه بار نشست واسه همه چی یه دل سیر گریه کرد، واسه همه حس...

آقاجان سلام !باز هم جمعه رنگ خون شد و من، هنوز چشم انتظار ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط