هر شب

هر شب
خیال میکنم دارمَت...
کنارِ خودم...
برایت چای میریزم و
شروع میکنم از روزمرگی‌هایم سخن گفتن
هر روز
چشم باز میکنم
چایِ یخ کرده‌ات را سر میکشم
و با نداشتنت خیلی منطقی کنار می‌آیم
این زندگیِ منِ بعد از توست .
دیدگاه ها (۳)

خیال کن که مرده ام!گاهی برای روح زخمی ام فاتحه اَی بخوانو فو...

آدمی که روزهاست در انتظار تو ماندهبی کس نیست!دور و برش پر اس...

برمیگردییک روز که خالی از تواماز خویشو آنروزهیچ آشنایی را در...

*وقتی می‌رید برای تولد دوست اونا لباس بخرید و ات هم یه لباس ...

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط