آشنایی اتفاقی
آشنایی اتفاقی
پارت3
چشمامو باز کردم دیدم هی سو
هی سو کره ای ایران زندگی میکنه تنها مادر پدرش آمریکا هستن عین خواهر مه بعضی وقتا مامان منو مامان صدا میکنه
هی سو: پاشو مامان صدات میکنه
ا.ت : اکی پاشدم
رفتیم صبحونه خوردیم تموم شد
هی سو : ا.ت امروز رو بریم برای آخرین بار بازار بگردیم
ا.ت: اره بریم
رفتیم لباس پوشیدیم ( عکس میزارم)
راستی هی سو وسایل خونه ما داره
من آرایش نکردم هی سو هم نکرد یه تینت زدیم رفتیم بازار اول رفتیم کافه بعد رفتیم رستوران پلو و کوبیده سفارش دادیم برگشتیم خونه شب قرار بود خالم و داییم اینا با بچه و نوه هاشون بیان
& آشا&
ببخشید از این به بعد سعی می کنم بیشتر پارت بزارم
لایک یادت نره خوشگل♥️
پارت3
چشمامو باز کردم دیدم هی سو
هی سو کره ای ایران زندگی میکنه تنها مادر پدرش آمریکا هستن عین خواهر مه بعضی وقتا مامان منو مامان صدا میکنه
هی سو: پاشو مامان صدات میکنه
ا.ت : اکی پاشدم
رفتیم صبحونه خوردیم تموم شد
هی سو : ا.ت امروز رو بریم برای آخرین بار بازار بگردیم
ا.ت: اره بریم
رفتیم لباس پوشیدیم ( عکس میزارم)
راستی هی سو وسایل خونه ما داره
من آرایش نکردم هی سو هم نکرد یه تینت زدیم رفتیم بازار اول رفتیم کافه بعد رفتیم رستوران پلو و کوبیده سفارش دادیم برگشتیم خونه شب قرار بود خالم و داییم اینا با بچه و نوه هاشون بیان
& آشا&
ببخشید از این به بعد سعی می کنم بیشتر پارت بزارم
لایک یادت نره خوشگل♥️
- ۳.۱k
- ۰۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط