فیک جونگکوک
#ددیخشنمن💫❤️
Part:2
ات. جونگکوک رفته بود سرکار،منم توی خونه تنها بودم که دوستم یونا زنگ زد*
یونا. سلامم،ببینم تنهایی؟
ات. اهوم،واسه چی ؟
یونا. حوصلت سر نرفته تنهایی؟پاشو بیا بیرون یه سر بریم بار
ات. ام،یونا جونگکوک عصبانی میشه
یونا. بیخیال بابا زود برمیگردیم
ات. خیلی خب باشه اومدم
*توی بار*
یونا. شوگا،این دوستم اته
شوگا. سلام،ات
ات. ام سلام
شوگا. خیلی خوشگلی.!مجردی؟
ات. راستش نه
یونا. وایی شوگا یادم رفت بگم ات زن جونگکوکه
شوگا. که اینطور،شما برقصید من الان میام
شوگا. هی
+بله رئیس
شوگا. ببین من الان به اون دختر نزدیک میشم،از من و اون فیلم میگیری و میفرستی برای اون مافیاعه جئون،من باید رابطه این دوتارو تموم کنم،ات مال منه
+چشم رئیس
شوگا. خب من اومدم،ات میای یکم با من برقصی؟
ات. خب راستش من...
شوگا. بیا دیگههه(ات و کشید بغلش)
ات. باشه اومدمم
جونگکوک. هعی بازم یه روز خسته کننده ی دیگه ،ات عشقم،ات اتتت،عزیزم کجایی
ویوکوک:
هرچقدر که به ات زنگ میزدم جواب نمیداد که یهو دیدم یه کلیپ برام فرستاده شده
جونگکوک. هییی این چیهه؟این مرتیکه شوگا پیش زن من چه غلطی میکنه؟؟ ای خداا اتت، سریع ماشین و روشن کردم و خودمو به اون بار رسوندم و دیدم ات و شوگا داشتن باهم میرقصیدن
ات. ج..جو..جونگ..کوک..جونگکوک
جونگکوک. بیا اینجا ببینممم
ات. جونگکوکک آرومم باش تروخداا همه دارن نگاهمون میکننننن
جونگکوک. ساکت شو ببینم
ات. جونگکوک دستمم درد گرفتتت
جونگکوک. گفتم خفه شوووو بشین تو ماشیننن
ات. جونگکوک فقط یه رقص ساده بود
جونگکوک. بزار برسیم خونه،فقططط بزار برسیم خونه
ات. جونگکوک تو واقعا فکر میکنی که من بهت خیانت کردم؟
جونگکوک. میری بغل مردای دیگه میرقصی و میگی این خیانت نیس؟
ات. آروم تر برون الان تصادف میکنیمم
جونگکوک. بحثو عوض نکننن
ات. خب رقصیدم که رقصیدم
جونگکوک. که اینطور پس زبونتم دراز شده نه؟ پیاده شووو
ات. جونگکوک میخوای چیکار کنیی خیلی خب باشه ببخشیییدد جونگکوککک
جونگکوک. برو تو یلا زود باش
ات. جونگکوک دیگه تکرار نمیشه قول میدم
*جونگکوک کمربندش رو در اورد*
ات. ج...ج...ججونگکوکککک نههههه تروخدااا تو که نمیخوای اینکارو کنیییی
جونگکوک. تا تو باشی که با منه مافیا در نیوفتی و بهم خیانت نکنی
ات. جونگکوککک جیغغغغغ
*جونگکوک با کمربند ات رو میزد*
ویو ات.
هی همینطور منو میزد و به التماس ها و اشکام هیچ اهمیتی نمیداد تا اینکه دیگه جونی برام نموند
ات. ب..ب..بچ.. بچم بچممممم
جونگکوک. چی؟
ات. جونگوکککک بچمممممم
جونگکوک. بچه ی چی، صب کن ببینم،تو حامله ای؟ات نه بگو نه نه نه این واقعیت ندارهه
Part:2
ات. جونگکوک رفته بود سرکار،منم توی خونه تنها بودم که دوستم یونا زنگ زد*
یونا. سلامم،ببینم تنهایی؟
ات. اهوم،واسه چی ؟
یونا. حوصلت سر نرفته تنهایی؟پاشو بیا بیرون یه سر بریم بار
ات. ام،یونا جونگکوک عصبانی میشه
یونا. بیخیال بابا زود برمیگردیم
ات. خیلی خب باشه اومدم
*توی بار*
یونا. شوگا،این دوستم اته
شوگا. سلام،ات
ات. ام سلام
شوگا. خیلی خوشگلی.!مجردی؟
ات. راستش نه
یونا. وایی شوگا یادم رفت بگم ات زن جونگکوکه
شوگا. که اینطور،شما برقصید من الان میام
شوگا. هی
+بله رئیس
شوگا. ببین من الان به اون دختر نزدیک میشم،از من و اون فیلم میگیری و میفرستی برای اون مافیاعه جئون،من باید رابطه این دوتارو تموم کنم،ات مال منه
+چشم رئیس
شوگا. خب من اومدم،ات میای یکم با من برقصی؟
ات. خب راستش من...
شوگا. بیا دیگههه(ات و کشید بغلش)
ات. باشه اومدمم
جونگکوک. هعی بازم یه روز خسته کننده ی دیگه ،ات عشقم،ات اتتت،عزیزم کجایی
ویوکوک:
هرچقدر که به ات زنگ میزدم جواب نمیداد که یهو دیدم یه کلیپ برام فرستاده شده
جونگکوک. هییی این چیهه؟این مرتیکه شوگا پیش زن من چه غلطی میکنه؟؟ ای خداا اتت، سریع ماشین و روشن کردم و خودمو به اون بار رسوندم و دیدم ات و شوگا داشتن باهم میرقصیدن
ات. ج..جو..جونگ..کوک..جونگکوک
جونگکوک. بیا اینجا ببینممم
ات. جونگکوکک آرومم باش تروخداا همه دارن نگاهمون میکننننن
جونگکوک. ساکت شو ببینم
ات. جونگکوک دستمم درد گرفتتت
جونگکوک. گفتم خفه شوووو بشین تو ماشیننن
ات. جونگکوک فقط یه رقص ساده بود
جونگکوک. بزار برسیم خونه،فقططط بزار برسیم خونه
ات. جونگکوک تو واقعا فکر میکنی که من بهت خیانت کردم؟
جونگکوک. میری بغل مردای دیگه میرقصی و میگی این خیانت نیس؟
ات. آروم تر برون الان تصادف میکنیمم
جونگکوک. بحثو عوض نکننن
ات. خب رقصیدم که رقصیدم
جونگکوک. که اینطور پس زبونتم دراز شده نه؟ پیاده شووو
ات. جونگکوک میخوای چیکار کنیی خیلی خب باشه ببخشیییدد جونگکوککک
جونگکوک. برو تو یلا زود باش
ات. جونگکوک دیگه تکرار نمیشه قول میدم
*جونگکوک کمربندش رو در اورد*
ات. ج...ج...ججونگکوکککک نههههه تروخدااا تو که نمیخوای اینکارو کنیییی
جونگکوک. تا تو باشی که با منه مافیا در نیوفتی و بهم خیانت نکنی
ات. جونگکوککک جیغغغغغ
*جونگکوک با کمربند ات رو میزد*
ویو ات.
هی همینطور منو میزد و به التماس ها و اشکام هیچ اهمیتی نمیداد تا اینکه دیگه جونی برام نموند
ات. ب..ب..بچ.. بچم بچممممم
جونگکوک. چی؟
ات. جونگوکککک بچمممممم
جونگکوک. بچه ی چی، صب کن ببینم،تو حامله ای؟ات نه بگو نه نه نه این واقعیت ندارهه
۱۳.۳k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.