سوار تاکسی بودم .
سوار تاکسی بودم .
یه مسافر دست بلند کرد .
انقلاب?!
سوار شد ...
راننده یکم جلوتر ایستاد .
رو به من کرد وُ گفت :
اینم تاتر شهر،بفرمـٰایید !
گفتم میام تا انقلاب .
تو دلم میگم ای کاش راه بندون باشه !
ترافیك باشه؛نمیدونم ی چی بالأخره .
آخه این مسافری که کنارم نشسته بود
همون عطری رو زده که تو میزدی'!( :
یه مسافر دست بلند کرد .
انقلاب?!
سوار شد ...
راننده یکم جلوتر ایستاد .
رو به من کرد وُ گفت :
اینم تاتر شهر،بفرمـٰایید !
گفتم میام تا انقلاب .
تو دلم میگم ای کاش راه بندون باشه !
ترافیك باشه؛نمیدونم ی چی بالأخره .
آخه این مسافری که کنارم نشسته بود
همون عطری رو زده که تو میزدی'!( :
۲.۰k
۲۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.