دیوانه شدم فکر نکن مست شرابم
دیوانه شدم فکر نکن مست شرابم
دائم تو نزن زخم بر این جسم کبابم
در دل به خدا غصه فراوان ز تو دارم
افزون تو نکن غصه ام و رنج و عذابم
من خانه بدوشم تو چه بیهوده بکوشی
حالا که کنی دربه در و خانه خرابم
دریای پر از موجی و تو رحم نداری
ترسم ز تو چون بر لب آبت چو حبابم
در سن جوانی شده خم قامت زارم
من پیر تو گشتم به دل فصل شبابم
هر بار که گفتم به دلت میلِ که داری ؟
دادی تو به اخمی همهٔ عمر جوابم
شیرم که ز عشقت همهٔ قدرتم افتاد
موشی شدم و صید به چنگال عقابم..
دائم تو نزن زخم بر این جسم کبابم
در دل به خدا غصه فراوان ز تو دارم
افزون تو نکن غصه ام و رنج و عذابم
من خانه بدوشم تو چه بیهوده بکوشی
حالا که کنی دربه در و خانه خرابم
دریای پر از موجی و تو رحم نداری
ترسم ز تو چون بر لب آبت چو حبابم
در سن جوانی شده خم قامت زارم
من پیر تو گشتم به دل فصل شبابم
هر بار که گفتم به دلت میلِ که داری ؟
دادی تو به اخمی همهٔ عمر جوابم
شیرم که ز عشقت همهٔ قدرتم افتاد
موشی شدم و صید به چنگال عقابم..
۶.۶k
۱۳ آذر ۱۴۰۱