داشته و نداشته ام

داشته و نداشته ام
یک سایه بیشتر نیست .. که
لام تا کام عاشقانه هایم ،❤
همیشه به ناف احتمال بسته می شود ..
سایه است دیگر
می آید و نمی ماند .. می آید و می رود .. تا

تکلیفِ عشق با تنهایی روشن شود ....
سایه است دیگر .. که گاه
دلش را تاریکی می زند و روی می گرداند از من .. تا
دست تنهایی ام را بگیرم و با
اعتماد به نفس شعری که از نوستالژی آغوش او نوشته ام ،
در کوچه های خیال شب گردی کنم ..

سایه است دیگر .. یعنی
وقتی که نیست ،
خودم را با تنهایی اشتباه گرفتن .. و
خاطره را در شعر قسط بستن .. و
ساعت را روی خیال کوک کردن ..
وقتی که نیست .. یعنی دوباره
لجبازیِ شعری می شوم که تا جان دارد
پای خاطراتِ سایه اش ایستادگی می کند ......

❤ ❤ ❤ ❤ ❤
دیدگاه ها (۱)

#پنجشنبه_ها ؛؛از صبحِ اولِ وقتَش،بخواهی نخواهی همه چیز #عاش...

من ایران بودم، #چشمانت ❤ جام جهانیو پدرت ویدئو چک ... ❤ ❤ ❤...

#تو_را ❤ نمی‌توانماز شعـرهایم جدا ڪنم مثل بهارنارنج از #ار...

کم نهزیاد می خواهمت❤ آنقدر که در تمام خاطره هایم، #تو_باشی ...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط