وقتی عضو هشتم بودی و......
وقتی عضو هشتم بودی و......
P4
ویو یونا
با دل درد شدیدی بیدار شدم از درد نمی تونستم بلند شم و خیلی آروم بلند شدم که دیدم لختم و سریع با درد بلند شدم و لباس پوشیدم و رفتم پایین دیدم یونگی انگار نه انگار دیشب چه کاری کرد داشت قشنگ صبحانه میخورد و رفتم تا یه مسکن پیدا کنم تا بخم چون کل آشپز خونه برای جین بود از جین پرسیدم
یونا= صبح بخیر
اعضا= صبح بخیر
یونا= جین
جین= ...
یونا= جینننننن
جین= ...
یونا= ج.ج.ورد وارد هندسام
جین= بله
یونا= مسکن کجاست
جین،= داریم ولی برا چی میخوای
یونا= میخوام بکنم تو کون..... استغفرالله اخه این چه سوالیه برادر من میخوام کوفت کنم
جین= اوکی باش بابا الان بهت میدم
چند مین بعد
جین = بیا
یونا= ممنون
کوک= یونا بیا صبحانه بخور
یونا= اوکی
نشستم و خوردم
ویو یونگی
دیشب خیلی خوب بود صبح پاشدم و رفتم پایین رفتم و صبحانه خوردم و جنی اومد لنگ لنگ میزد یه خنده ی زیر زدم
ویو جیمین
دیشت که یونگی رفت بار من تا ساعت صبح بیدار بودم و صدای در اومد آروم رفتم پایین قایم شدم تا یونگی منو بینه و دیدم خیلی مست بود و داشت میرفت سمت اتاق یونا یه نیشخند زدم و چند مین بعد صدای ناله اومد دیگه متوجه شدم که یه خبر هایی هست و دیگه رفتم بخوابم صبح دیدم جنی لنگ لنگ میزنه
پایان ویو جیمین
نامی= یونا چرا لنگ لنگ میزنی ( خنده )
یونا= هیچی از پله داشتم میومدم پایین پام پیج خورد
جهیوپ = الان خوبی
یونا= اره خوبم
وی= میگم بچه ها امروز کمپانی تعطیله کجا میخواین برین
کوک= من نمیدونم
یونا= من میخوام یا جنی ( جنی بلک پینک نه)
برم بیرون
یونگی = اها اوکی
وی= اوکی باش
ویو یونگی
یونا میخواست بده بیرون این بهترین فرصت بود که ما بریم ویلا تا چندتا جلسه داشتیم با رئیس بزرگ ترین مافیا ی تایلند و باید بریم خوب بود که یونا داره میره بیرون
ویو یونا
این یه بهانه ی خیلی خوب بود که اعضا رو بپیچونم و تعقیبشو کنم و بینم کجا میرن
سریع آماده شدم و رفتم کنار ماشینم که اعضا منو نبینن
پایان ویو یونا
یونگی = خوب بچه ها یونا نیست پس دیگه بریم جلسه داریم و بعدش باید دارو ها بسته بندی کنیم و ارسال رشون کنیم
جین = اره راست میگه
کوک= اره پس بریم آماده شیم
جیمین = یه تیپ خوب بزنید
جهیوپ= باش حالا
ویو یونا
دیدم اعضا دارن میرن منم سوار ماشینم شدم و رفتم و اروم از دور داشتم تعقیبشون میکردم
و بعد ار نیم ساعت رسیدم یه ویلا بود اعضا از ماشین پیاده شدن و منم هم بعد از یه ده دقیقه زنگ درو زدم و ....
P4
ویو یونا
با دل درد شدیدی بیدار شدم از درد نمی تونستم بلند شم و خیلی آروم بلند شدم که دیدم لختم و سریع با درد بلند شدم و لباس پوشیدم و رفتم پایین دیدم یونگی انگار نه انگار دیشب چه کاری کرد داشت قشنگ صبحانه میخورد و رفتم تا یه مسکن پیدا کنم تا بخم چون کل آشپز خونه برای جین بود از جین پرسیدم
یونا= صبح بخیر
اعضا= صبح بخیر
یونا= جین
جین= ...
یونا= جینننننن
جین= ...
یونا= ج.ج.ورد وارد هندسام
جین= بله
یونا= مسکن کجاست
جین،= داریم ولی برا چی میخوای
یونا= میخوام بکنم تو کون..... استغفرالله اخه این چه سوالیه برادر من میخوام کوفت کنم
جین= اوکی باش بابا الان بهت میدم
چند مین بعد
جین = بیا
یونا= ممنون
کوک= یونا بیا صبحانه بخور
یونا= اوکی
نشستم و خوردم
ویو یونگی
دیشب خیلی خوب بود صبح پاشدم و رفتم پایین رفتم و صبحانه خوردم و جنی اومد لنگ لنگ میزد یه خنده ی زیر زدم
ویو جیمین
دیشت که یونگی رفت بار من تا ساعت صبح بیدار بودم و صدای در اومد آروم رفتم پایین قایم شدم تا یونگی منو بینه و دیدم خیلی مست بود و داشت میرفت سمت اتاق یونا یه نیشخند زدم و چند مین بعد صدای ناله اومد دیگه متوجه شدم که یه خبر هایی هست و دیگه رفتم بخوابم صبح دیدم جنی لنگ لنگ میزنه
پایان ویو جیمین
نامی= یونا چرا لنگ لنگ میزنی ( خنده )
یونا= هیچی از پله داشتم میومدم پایین پام پیج خورد
جهیوپ = الان خوبی
یونا= اره خوبم
وی= میگم بچه ها امروز کمپانی تعطیله کجا میخواین برین
کوک= من نمیدونم
یونا= من میخوام یا جنی ( جنی بلک پینک نه)
برم بیرون
یونگی = اها اوکی
وی= اوکی باش
ویو یونگی
یونا میخواست بده بیرون این بهترین فرصت بود که ما بریم ویلا تا چندتا جلسه داشتیم با رئیس بزرگ ترین مافیا ی تایلند و باید بریم خوب بود که یونا داره میره بیرون
ویو یونا
این یه بهانه ی خیلی خوب بود که اعضا رو بپیچونم و تعقیبشو کنم و بینم کجا میرن
سریع آماده شدم و رفتم کنار ماشینم که اعضا منو نبینن
پایان ویو یونا
یونگی = خوب بچه ها یونا نیست پس دیگه بریم جلسه داریم و بعدش باید دارو ها بسته بندی کنیم و ارسال رشون کنیم
جین = اره راست میگه
کوک= اره پس بریم آماده شیم
جیمین = یه تیپ خوب بزنید
جهیوپ= باش حالا
ویو یونا
دیدم اعضا دارن میرن منم سوار ماشینم شدم و رفتم و اروم از دور داشتم تعقیبشون میکردم
و بعد ار نیم ساعت رسیدم یه ویلا بود اعضا از ماشین پیاده شدن و منم هم بعد از یه ده دقیقه زنگ درو زدم و ....
۱۰.۶k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.