این نقاشی داستان داره
این نقاشی داستان داره..
راستش قضیه اینه که من یه شب خواب دیدم که نمیتونم تکون بخورم و یه پسری میاد سمتم به خاطر نور زیاد قیافشو درست نمیبینم..بعدش دستشو روی صورتم میزاره و میگه من مراقبتم همه چیز درست میشه نگران نباش عزیزم ..
بعدش داشت میرفت من سعی کردم پیرهنشو بگیرم و مانع رفتنش بشم نمیدونم چرا گریم گرفته بود و نمیخواستم بره ولی نمیتونستم تکون بخورم و بهش گفتم نره و پیشم بمونه و دستمو به سمتش دراز کردم اما اون برگشت و دستشو برام تکون داد و رفت ..و این نقاشی ای که کشیم صحنه ای بود که تو خواب دیدمش..
و یه چیز دیگه هدفم از این نقاشی بستگی به دید خود شخص که از نقاشیم چی برداشت میکنه هم بود..
راستش قضیه اینه که من یه شب خواب دیدم که نمیتونم تکون بخورم و یه پسری میاد سمتم به خاطر نور زیاد قیافشو درست نمیبینم..بعدش دستشو روی صورتم میزاره و میگه من مراقبتم همه چیز درست میشه نگران نباش عزیزم ..
بعدش داشت میرفت من سعی کردم پیرهنشو بگیرم و مانع رفتنش بشم نمیدونم چرا گریم گرفته بود و نمیخواستم بره ولی نمیتونستم تکون بخورم و بهش گفتم نره و پیشم بمونه و دستمو به سمتش دراز کردم اما اون برگشت و دستشو برام تکون داد و رفت ..و این نقاشی ای که کشیم صحنه ای بود که تو خواب دیدمش..
و یه چیز دیگه هدفم از این نقاشی بستگی به دید خود شخص که از نقاشیم چی برداشت میکنه هم بود..
- ۱.۴k
- ۲۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط