اولین باری که بوسیدمش آدامس توت فرنگی اوربیت دهانش بود و
اولین باری که بوسیدمش آدامس توتفرنگی اوربیت دهانش بود و من فکر کردم آها! مزه و معنای بوسه ی واقعی یعنی این. بعد از آن دیگر هیچ بوسهای آن مزه و معنا را به دهانم نداد. حتا همیشه خودم را به آدامس اوربیت توتفرنگی مجهز کردم و طرف هنوز حرف نزده آدامس تعارفش کردم. او هم برداشت و تشکر کرد و تشکر نکرد و جوید و جوید و نفهمید چرا اوربیت؟ و چرا توتفرنگی؟
من بوسیدم و بوسیدم و ناامید شدم. حتا از جاهای مختلف اوربیت خریدم شاید اثر کند. گفتم شاید آن مارک خاص بود یا سال تولیدش فرق داشته و موادش!
اما بیفایده بود. هر بار بوسیدم و وانمود کردم همه چیز عالی است. اما نبود. هیچ وقت بعد از آن آدم و هیچ چیز بعد از آن آدم عالی نبود.
کاش چارهی بعضی دردها یک بسته اوربیت توتفرنگی بود.
نیست... هیچ چارهای برای بعضی از دست دادنها نیست... یک چیزهایی میآیند که دیگر به دست نیایند و یگانه شوند. هر چه اسباب و شرایط فراهم کنی دیگر به دستشان نخواهی آورد...
#مهدی_رجبی
#deep_feeling
من بوسیدم و بوسیدم و ناامید شدم. حتا از جاهای مختلف اوربیت خریدم شاید اثر کند. گفتم شاید آن مارک خاص بود یا سال تولیدش فرق داشته و موادش!
اما بیفایده بود. هر بار بوسیدم و وانمود کردم همه چیز عالی است. اما نبود. هیچ وقت بعد از آن آدم و هیچ چیز بعد از آن آدم عالی نبود.
کاش چارهی بعضی دردها یک بسته اوربیت توتفرنگی بود.
نیست... هیچ چارهای برای بعضی از دست دادنها نیست... یک چیزهایی میآیند که دیگر به دست نیایند و یگانه شوند. هر چه اسباب و شرایط فراهم کنی دیگر به دستشان نخواهی آورد...
#مهدی_رجبی
#deep_feeling
۱.۰k
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.