کیستی تو که چنین عاشق و شیدای تو ام

کیستی تو؟ که چنین عاشق و شیدای تو ام
گویای مهری و محتاج به گرمای تو ام

کیستی تو ؟ غزل عشق و نسیم سحری
برده ای دل ز من و غرق تمنای تو ام

کیستی تو؟ که در اندیشه فردای منی
همه دانند که من واله و رسوای تو ام

کیستی تو ؟ که فروغ نگهت جان دهدم
مست و مدهوش ز هر باده ی مینای تو ام

کیستی تو؟ شرر آتش عشق ابدی
راه بنمای که گم گشته به صحرای تو ام

کیستی تو ؟ که کنم سجده ترا در همه عمر
چه کنم مست ز آن قامت رعنای تو ام


کیستی تو؟ که دمی بی تو توان نیست مرا
عاشق دیدن آن چهره ی زیبای تو ام

گر سخن با تو نگویم تو دگر خرده مگیر
چون که هر روز و شبم محو تماشای تو ام.
دیدگاه ها (۴)

.ما گمشده ایم و زندگیپر از خواب هایی ستکه وقتی از ان بر می خ...

سهم من از تو فقط تنهاییست...گاهی سخت می شود …دوستش داری و نم...

‌عشق را دنیا به نام ما نوشت عاشقم من، عاشق این سرنوشت در کنا...

تو از دلتنگیِ شبهایِ آغوشم چه می دانی ؟ از آواری که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط