تقدیم به خواهرم فاطمه

✍🏼تقدیم به خواهرم فاطمه
بهار که از راه می‌رسد
جوانه سر می‌زند، شکوفه می شکفد
باران نم‌نم می بارد آسمان نفس می کشد
بهار که از راه می‌رسد
زمین سبز می‌شود بلبل نغمه خوان می‌شود
روز نو می‌شود سال نکو می‌شود

اما… تو چطور؟

اگر شکوفه شکوفه بروید
و دریغ از شکوفه لبخندی که بر لبانت بنشیند چه؟

اگر زمین زمین سبز شود
و هنوز برگ‌های پاییزی سنگفرش دلت باشد چه؟

اگر باران باران طراوت ببارد
و هنوز خاکستر غم و یاس بر شیشه دلت باشد چه؟

اگر روز روز نو شود
ولی چشم‌هایت به عادت و کهنگی گشوده شود چه؟

اگر گرما مهربانی با طلوع خورشید
بتابد و تو همچنان دل به سرما سپرده باشی چه؟

اگر بهار بهار بیاید و تو زمستان باشی؟
بیا و وجودت را به دست مهربان بهار بسپار تا زندگی را در تو جاری کند

تا… بهار شوی

بیا و چون بهار طراوت و شکفتن و لبخند و مهربانی و زیبایی و سبزی و تازگی را به هر که دل به زمستان سپرده هدیه کن
که بهار می‌آید و می‌رود اما تو در تابستان و پاییز و زمستان هم که بمانی بهار آفرین خواهی شد

بیا و تو بهار آفرین باش
تا دشت دشت مهربانی بروید
هزار هزار خنده بشکفد
باران باران محبت ببارد

تـــــو بــــهار آفریـــن بـــــاش
دیدگاه ها (۱)

✍🏼خواهرم فاطمهزیبای منبهار فصل جوانی طبیعت استبه شوق تو قدم ...

✍🏼خواهر خوبم فاطمهزنده شدن طبیعت در فصل بهار، یادآور روز رست...

✍🏼برای خواهر خوبم فاطمهبـــهار را ببینچگونه از خود می تــکان...

باران عشق همیشه می بارد اما در نوروز قطره های باران طلایی رن...

خیال داشتنتمثل یک شب آرام و رویایی استکه ستاره ها در آن می ر...

⁨«ذات نکو، خودِ زیبایی‌ست —بی‌نیاز از صحنه و بی‌نیاز از صدا»...

شاخ طلا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط