معجزه ای از امام سجاد ع
حضرت سجاد ع فرمود: شراب خواري و قمار بازي از گناهاني است كه پرده ها را پاره مي كند و شرم و حيا را از ميان برمي دارد.
حماد بن حبيب كوفي روايت مي كند كه يك سال در حال رفتن به حج بودم از قافله عقب ماندم و سرگردان شدم وقتي شب شد به يك وادي رسيدم درختي در آنجا بود به آن پناه بردم و در كنار همان درخت به استراحت پرداختم. در تاريكي شب جواني را ديدم كه لباس سفيد كهنه پوشيده بود. براي او چشمه آبي ظاهر شد و او وضو گرفت و قبل از شروع به نماز اذكاري خواند و بعد مشغول نماز شد در اين حال مشاهده كردم مقابل او محرابي ظاهر شد. نمازي بسيار طولاني و سوزناك همراه با ناله و استعاذه خواند، وقتي اين حالت را ديدم با خود گفتم اين مرد بايد از اولياء خداوند باشد، هنگامي كه نمازش تمام شد به من نگاه كرد و فرمود: اي حماد اگر توكل تو به خداوند نيكو بود راه را گم نمي كردي سپس دست مرا گرفت و گفت بيا و من پشت سر وي راه مي رفتم و چنان احساس مي كردم كه زمين را زير قدم هاي من در مي نوردند وقتي صبح شد به من فرمود: اين مكه است حالا برو. گفتم به آن خدايي كه به او اميد داريد بفرمایید شما كه هستيد؟ فرمود: چون مرا قسم دادي منم علي بن الحسين.
حماد بن حبيب كوفي روايت مي كند كه يك سال در حال رفتن به حج بودم از قافله عقب ماندم و سرگردان شدم وقتي شب شد به يك وادي رسيدم درختي در آنجا بود به آن پناه بردم و در كنار همان درخت به استراحت پرداختم. در تاريكي شب جواني را ديدم كه لباس سفيد كهنه پوشيده بود. براي او چشمه آبي ظاهر شد و او وضو گرفت و قبل از شروع به نماز اذكاري خواند و بعد مشغول نماز شد در اين حال مشاهده كردم مقابل او محرابي ظاهر شد. نمازي بسيار طولاني و سوزناك همراه با ناله و استعاذه خواند، وقتي اين حالت را ديدم با خود گفتم اين مرد بايد از اولياء خداوند باشد، هنگامي كه نمازش تمام شد به من نگاه كرد و فرمود: اي حماد اگر توكل تو به خداوند نيكو بود راه را گم نمي كردي سپس دست مرا گرفت و گفت بيا و من پشت سر وي راه مي رفتم و چنان احساس مي كردم كه زمين را زير قدم هاي من در مي نوردند وقتي صبح شد به من فرمود: اين مكه است حالا برو. گفتم به آن خدايي كه به او اميد داريد بفرمایید شما كه هستيد؟ فرمود: چون مرا قسم دادي منم علي بن الحسين.
۵.۴k
۱۱ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.