حضرت ابراهیم
#حضرت_ابراهیم
💠 بزرگی و گذشت حضرت ابراهیم علیه السلام در امتحانات الهی
🔻 خدای متعال چه عزتی به آن مرکز توحید داده است! که به نحوی حضرت ابراهیم (علیه السلام) پایهگذارش بوده است، آن هم در معاملهای سخت با خدا؛
🔸 حضرت ابراهیم و خانواده اش چقدر بزرگ بودند و چقدر گذشت داشتند! بچهدار شدن خانواده ای که دیر میشود، تمام سلولهای بدنشان حس مادری و پدری را القا میکند؛ حضرت ابراهیم با این حس و حال، آنقدر مهربان بود و حس ابوت و پدری او قوی بود که بدون مهمان، غذا نمی خورد.
🔹 چنین شخصی را پشت در بسته ی بچهدار شدن تا مدت طولانی نگه میدارند. بعد که بچه مثل قرص قمر به دنیا میآید، وحی شد که مادر و بچه را باید به این بیابان ببرد، آمد گذاشت و حتی حق نداشت از مرکب پیاده شود و حق نداشت چیزی بردارد؛
🔸 علت تحیّر هاجر این بود که دید فرزندش تشنه است و حتی آب ندارد. وقتی ایشان برمیگشت فقط رویش را برمیگرداند و مثل باران گریه میکرد. انسانی پر از عاطفه، پر از ابوت، فقط به امر الهی آنها را در سرزمینی بیآب و علف بگذارد و برود. خیلی به حق تعالی اعتماد کرد و معامله ی بزرگی کرد.
🔹 گرچه خداوند بلافاصله همه ی ابواب رحمتش را باز کرد؛ آب از زیر پای اسماعیل جوشید و آب زمزم آمد و پرندههایی پیدا شدند، قافلهای رسید... ولی حضرت ابراهیم به حسب ظاهر از اینها دور شد و او باید معاملهاش را با خدا میکرد و میرفت ولی خداوند به اینها رسیدگی کرد و آن هاجر بود که بین صفا و مروه پشت سرهم در تحیر میدوید.
🔸 مدتی حضرت ابراهیم سراغ هاجر میآمد ولی مأمور بود که باز از مرکب پیاده نشود. تا وقتی خواب دید که باید حضرت اسماعیل را سر ببرد. یک پدر اینگونه مهربان! وچنین امتحاناتی!... ولی خداوند یاد آنها را به خاطر این گذشت و بندگی تا قیامت در مراسم حج زنده نگه می دارد.
❤ عید سعید قربان بر تمام عزیزان مبارک ❤
💠 بزرگی و گذشت حضرت ابراهیم علیه السلام در امتحانات الهی
🔻 خدای متعال چه عزتی به آن مرکز توحید داده است! که به نحوی حضرت ابراهیم (علیه السلام) پایهگذارش بوده است، آن هم در معاملهای سخت با خدا؛
🔸 حضرت ابراهیم و خانواده اش چقدر بزرگ بودند و چقدر گذشت داشتند! بچهدار شدن خانواده ای که دیر میشود، تمام سلولهای بدنشان حس مادری و پدری را القا میکند؛ حضرت ابراهیم با این حس و حال، آنقدر مهربان بود و حس ابوت و پدری او قوی بود که بدون مهمان، غذا نمی خورد.
🔹 چنین شخصی را پشت در بسته ی بچهدار شدن تا مدت طولانی نگه میدارند. بعد که بچه مثل قرص قمر به دنیا میآید، وحی شد که مادر و بچه را باید به این بیابان ببرد، آمد گذاشت و حتی حق نداشت از مرکب پیاده شود و حق نداشت چیزی بردارد؛
🔸 علت تحیّر هاجر این بود که دید فرزندش تشنه است و حتی آب ندارد. وقتی ایشان برمیگشت فقط رویش را برمیگرداند و مثل باران گریه میکرد. انسانی پر از عاطفه، پر از ابوت، فقط به امر الهی آنها را در سرزمینی بیآب و علف بگذارد و برود. خیلی به حق تعالی اعتماد کرد و معامله ی بزرگی کرد.
🔹 گرچه خداوند بلافاصله همه ی ابواب رحمتش را باز کرد؛ آب از زیر پای اسماعیل جوشید و آب زمزم آمد و پرندههایی پیدا شدند، قافلهای رسید... ولی حضرت ابراهیم به حسب ظاهر از اینها دور شد و او باید معاملهاش را با خدا میکرد و میرفت ولی خداوند به اینها رسیدگی کرد و آن هاجر بود که بین صفا و مروه پشت سرهم در تحیر میدوید.
🔸 مدتی حضرت ابراهیم سراغ هاجر میآمد ولی مأمور بود که باز از مرکب پیاده نشود. تا وقتی خواب دید که باید حضرت اسماعیل را سر ببرد. یک پدر اینگونه مهربان! وچنین امتحاناتی!... ولی خداوند یاد آنها را به خاطر این گذشت و بندگی تا قیامت در مراسم حج زنده نگه می دارد.
❤ عید سعید قربان بر تمام عزیزان مبارک ❤
۳.۰k
۲۰ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.