نیم ساعت پیش؛ خدا را دیدم قوز کرده
نیم ساعت پیش؛ خدا را دیدم قوز کرده
با پالتوی مشکی بلندش سرفه کنان در حیاط
از کنار دو سرو سیاه گذشت و رو به ایوانی
که من ایستاده بودم آمد، آواز که خواند
تازه فهمیدم پدرم را بااو اشتباهی گرفته ام! -حسین پناهی
با پالتوی مشکی بلندش سرفه کنان در حیاط
از کنار دو سرو سیاه گذشت و رو به ایوانی
که من ایستاده بودم آمد، آواز که خواند
تازه فهمیدم پدرم را بااو اشتباهی گرفته ام! -حسین پناهی
۲.۷k
۰۶ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.