سناریو[درخواستی]
سناریو[درخواستی]
استری کیدز
وقتی پیش مامان باباش سر میز نشستین شام میخورین از زیر میز دست میکشیم رو دیکشون
چان:(سرفه میکنه)
چانگبین:(غذا میپره تو گلوش باباش بهش آب میده)
جیسونگ:(سرفه میکنه)مثل این که اینجا یکی بازیش گرفته خیلی دوست داره امشب سه قلو حامله بشه
فیلیکس:خب مامان بابا ما باید بریم خونه ا/ت پاشو امشب شب سختی داری
هیونجین:(میاد دم گوشت میگه)فقط صبر کن برسیم خونه
لینو:(در گوشت)دلت براش تنگ شده نه بیب
سونگمین:مامان بابا فکر کنم قراره امشب نوه دار بشین
جونگین:بیب یه کاری نکن همین جا به فاکت بدم
استری کیدز
وقتی پیش مامان باباش سر میز نشستین شام میخورین از زیر میز دست میکشیم رو دیکشون
چان:(سرفه میکنه)
چانگبین:(غذا میپره تو گلوش باباش بهش آب میده)
جیسونگ:(سرفه میکنه)مثل این که اینجا یکی بازیش گرفته خیلی دوست داره امشب سه قلو حامله بشه
فیلیکس:خب مامان بابا ما باید بریم خونه ا/ت پاشو امشب شب سختی داری
هیونجین:(میاد دم گوشت میگه)فقط صبر کن برسیم خونه
لینو:(در گوشت)دلت براش تنگ شده نه بیب
سونگمین:مامان بابا فکر کنم قراره امشب نوه دار بشین
جونگین:بیب یه کاری نکن همین جا به فاکت بدم
۲۵.۶k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.