فیک خوشحاا باش دارم میام پیشت
فیک خوشحاا باش دارم میام پیشت
بابای ا.ت: خفه شو
بابای ا.ت: دستاشو باز کنید ببریدش توی اتاق
بادیگارد: چشم ارباب
ا.ت: تهیونگگگگگ یه کاری بکننن
بابای ا.ت: خبب دخترمم
ا.ت: خفه شو حرومی من دیگه دخترت نیستممم
بابای ا.ت: با لباساتو در میاری یا جرشون بدم
ا.ت: جر بده بیینمم
بابای ا.ت: خب بیااااا عاها حالا شد
شروع میکنه به کیس کردن ا.ت ( اسمات رو میخواین بیاین پیوی)
ا.ت: لعنت بهتتتتتتت
تهیونگ: ا.تت خوبییی
ا.ت: نههههه تو چجوری دستلتو باز کردی
تهیونگ: با فندک
ا.ت: خوبه
بابای ا.ت:پس با فندک اره
تهیونگ: ایشش لعنتی تو از کجا در اومدی
بابای ا.ت اسلحه رو در میاره و رو سر تهیونگ میزاره و شلیک میکنه
ا.ت: تهیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ
بابای ا.ت: اخی اینم رفت
ا.ت: هیچوقت نمیبخشمت(گریههه)
ا.ت: تو عشقمو ازم گرفتییی
بابای ا.ت: هقتونه
بابای ا.ت رفت و ا.ت مونده بود جسده عشقش
چند سال بعد
ا.ت هر روز میرفت سر خاک تهیونگ و گریه میکرد
ا.ت: این ۲۳ سه ساله کی هی دارم میام سر خاکت جز گریه کردن کاری نکردم اما الان یه چیزی همرامه اونم اسلحس میخوام بهت بگم خوشحال باش دارم میام پیشت
یه سال بعد
بابای ا.ت: خب توعم مردی ا.ت جالبته کنار قبر تهیونگ خاکت کردن ولی به نعف من شد راحت زندگیمو میکنم
پایان
بابای ا.ت: خفه شو
بابای ا.ت: دستاشو باز کنید ببریدش توی اتاق
بادیگارد: چشم ارباب
ا.ت: تهیونگگگگگ یه کاری بکننن
بابای ا.ت: خبب دخترمم
ا.ت: خفه شو حرومی من دیگه دخترت نیستممم
بابای ا.ت: با لباساتو در میاری یا جرشون بدم
ا.ت: جر بده بیینمم
بابای ا.ت: خب بیااااا عاها حالا شد
شروع میکنه به کیس کردن ا.ت ( اسمات رو میخواین بیاین پیوی)
ا.ت: لعنت بهتتتتتتت
تهیونگ: ا.تت خوبییی
ا.ت: نههههه تو چجوری دستلتو باز کردی
تهیونگ: با فندک
ا.ت: خوبه
بابای ا.ت:پس با فندک اره
تهیونگ: ایشش لعنتی تو از کجا در اومدی
بابای ا.ت اسلحه رو در میاره و رو سر تهیونگ میزاره و شلیک میکنه
ا.ت: تهیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ
بابای ا.ت: اخی اینم رفت
ا.ت: هیچوقت نمیبخشمت(گریههه)
ا.ت: تو عشقمو ازم گرفتییی
بابای ا.ت: هقتونه
بابای ا.ت رفت و ا.ت مونده بود جسده عشقش
چند سال بعد
ا.ت هر روز میرفت سر خاک تهیونگ و گریه میکرد
ا.ت: این ۲۳ سه ساله کی هی دارم میام سر خاکت جز گریه کردن کاری نکردم اما الان یه چیزی همرامه اونم اسلحس میخوام بهت بگم خوشحال باش دارم میام پیشت
یه سال بعد
بابای ا.ت: خب توعم مردی ا.ت جالبته کنار قبر تهیونگ خاکت کردن ولی به نعف من شد راحت زندگیمو میکنم
پایان
۶.۲k
۲۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.