داستانشب

#داستان_شب..



پیرمردی هر روز توی محله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد.

روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت:
بیا این کفشا رو بپوش.

پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟

پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان.

پسرک گفت: پس دوست خدایی،
چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم.

"دوست خدا بودن سخت نیست..."
#شب_خوش...
دیدگاه ها (۳)

#فال_روزانه..فال امروز شما سه شنبه 17 اردیبهشت 98همراه فال ح...

#فال_روزانه..فال امروز شما سه شنبه 17 اردیبهشت 98همراه فال ح...

#بدانیم...اصطلاح «کج دار و مریض» از جمله اصطلاحاتی است که تو...

#عکس_نوشته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط