از من فقط یه اسم مونده و یه سایه

از من فقط یه اسم مونده و یه سایه ؛
اما میدونم هیشکی جز من متهم نیست ...

این اعتراف آغازِ یک پایانِ تازس ؛
این زندگی چیزی که من میخواستم، نیست !!...

☆☆°•●*● ــــــــــــــــ❤ــــــــــــــــــ ●*●•°☆☆

خالی نمیشم از غمی که حق من نیست ؛
روزی هزار بار مُردم و غم هام نمردن ...
این گریه های کهنه ی بی وقفه ی من ؛
انگار از تاثیر، هیچ بوی نبردن ...
♫♫♫
یه عمره از دور منو دریا میبینن ؛
اما درونم چیزی جز سراب و غم نیست ...
من از خودم گلایه دارم دردم اینجاست ؛
این زندگی چیزی که من میخواستم نیست ...
♫♫♫
از من فقط یه اسم مونده و یه سایه ؛
اما میدونم هیشکی جز من متهم نیست ...
این اعتراف آغاز یک پایان تازس ؛
این زندگی چیزی که من میخواستم نیست ...
♫♫♫
این زندگی چیزی که من میخواستم نیست ؛
این فاجعه دائم داره تکرار میشه ...
پنجره ای که رو به دیوار باشه هر روز ؛
بعد از یه مدت از خودش بیزار میشه ...
مثل یه پروانه که وابستس به پیلش ؛
شاید نمیخواستم به دنیا پا بذارم ...
مثل یه ماهی که پر از وحشت آبه ؛
روزای خیلی سختیو در پیش دارم ...

یعنی میشه که این روزها به خیر تموم شه ؟!!!!!
من دارم میشکنم ...