🕌دلنامه ای از خادم جمکران
🕌دلنامهای از خادم جمکران
آوازه ات را دورادور شنیده بودم
گره کور به کارم افتاده بود
کلافه بودم
گفته بودند خادمِ جمکران بودی
خواستم از تو و پیمان بَستم با تو
دهه اولِ محرم بود
زنگ زدند
کمتر از یک هفته
کارِ خدمتم در مسجد
بعدِ سه سال پیگیری
با وساطتِ تو
درست شده بود
امشب که شبِ تولد توست
من از هزار کیلومتر آن طرف تر
آمده ام قم
بعد از شش سال، هنوز به نیابتِ تو
خدمت میکنم
طعمش هنوز برایَم "احلی من العسل" است.
جای خدمتِ همیشگی ات چمباتمه زده ام
و نگاهم به گنبدِ فیروزه ای ...
دلم از زمین و زمان گرفته است
از حالِ این روزهایمان خبر داری؟
میکوبند..
برایشان هم فرقی ندارد
مرد باشد
زن باشد یا کودک !
شاهچراغ باشد یا میرجاوه!
وقیحانه بیانیه میدهند "کار ما بود"!
همان هایی که سینه ات را سپر کردی
تا پایشان
به کوچه پَس کوچه هایمان نرسد
عده ای با شعارِ آزادی،
فاتحه ی قداستِ زن را خوانده اند!
"آرمان علی وردی" را چه؟ دیدی؟
جُرمَش آرمانَش بود!
لباسَش اما
همان لباسی که دوست داری!
سوزِ هوا به گونه ام میخورد
لرز به جانَم افتاده
چشمانَم چلچراغ ها را تار میبیند
دلم روشنی میخواهد از جنسِ امید..
حرارت میخواد از جنسِ روشنگری...
در یک کلمه، دلم [طو] میخواهد
متولد شوی
برگردی
با صاحب همین مکان!
معنا کنید زن را
زندگی را
آزادی را،
مرد را
میهن را
آبادی را
باید که برگردی
بفهمانی
زن یعنی رگِ غیرتِ تو
زندگی یعنی "حسینُ امیرمحمدِ" تو
آزادی یعنی سوختنُ پروانه شدنِ تو
مرد یعنی تو
میهن به وسعتِ آرمان های تو
آبادی اما.... ، رجعتِ تو.
تولدت مبارک
─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─
🎁 عارفان مجاهد | شهیدان عشریه و طهماسبی
🌐 | www.aref-e-mojahed.ir
🔗 | @arefanemojahed
📧 | info@aref-e-mojahed.ir
✅ نشرش با شما
آوازه ات را دورادور شنیده بودم
گره کور به کارم افتاده بود
کلافه بودم
گفته بودند خادمِ جمکران بودی
خواستم از تو و پیمان بَستم با تو
دهه اولِ محرم بود
زنگ زدند
کمتر از یک هفته
کارِ خدمتم در مسجد
بعدِ سه سال پیگیری
با وساطتِ تو
درست شده بود
امشب که شبِ تولد توست
من از هزار کیلومتر آن طرف تر
آمده ام قم
بعد از شش سال، هنوز به نیابتِ تو
خدمت میکنم
طعمش هنوز برایَم "احلی من العسل" است.
جای خدمتِ همیشگی ات چمباتمه زده ام
و نگاهم به گنبدِ فیروزه ای ...
دلم از زمین و زمان گرفته است
از حالِ این روزهایمان خبر داری؟
میکوبند..
برایشان هم فرقی ندارد
مرد باشد
زن باشد یا کودک !
شاهچراغ باشد یا میرجاوه!
وقیحانه بیانیه میدهند "کار ما بود"!
همان هایی که سینه ات را سپر کردی
تا پایشان
به کوچه پَس کوچه هایمان نرسد
عده ای با شعارِ آزادی،
فاتحه ی قداستِ زن را خوانده اند!
"آرمان علی وردی" را چه؟ دیدی؟
جُرمَش آرمانَش بود!
لباسَش اما
همان لباسی که دوست داری!
سوزِ هوا به گونه ام میخورد
لرز به جانَم افتاده
چشمانَم چلچراغ ها را تار میبیند
دلم روشنی میخواهد از جنسِ امید..
حرارت میخواد از جنسِ روشنگری...
در یک کلمه، دلم [طو] میخواهد
متولد شوی
برگردی
با صاحب همین مکان!
معنا کنید زن را
زندگی را
آزادی را،
مرد را
میهن را
آبادی را
باید که برگردی
بفهمانی
زن یعنی رگِ غیرتِ تو
زندگی یعنی "حسینُ امیرمحمدِ" تو
آزادی یعنی سوختنُ پروانه شدنِ تو
مرد یعنی تو
میهن به وسعتِ آرمان های تو
آبادی اما.... ، رجعتِ تو.
تولدت مبارک
─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─
🎁 عارفان مجاهد | شهیدان عشریه و طهماسبی
🌐 | www.aref-e-mojahed.ir
🔗 | @arefanemojahed
📧 | info@aref-e-mojahed.ir
✅ نشرش با شما
۳.۱k
۱۴ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.