Part17
Part17
دیدم یک دختر روی صندلی نشسته و انقدر مسته که سرش براش سنگینی میکنه و یک گارسون جلوس بود که داشت کلییی تلاش میکردم حرفاشو براش بفهمونه قطعادختره اته رفتم پیشش
ته:سلام
گارسون:اووو سلام
ته:ات بلند شو بریم
ات:توکییی(خیلی مست)
ته ویو
خواستم دستشو بگیرم که پسم زد و نزاشت ولس سرش خیلی براش سنگینی میکرد بخواطری که بهتر بتونه حرف بزنه دستمو گزاشتم زبر سرش که سنگینی نکنه
ات:به من دست نزن
برادرم که درواقع دیگه ندارم گفتته با غریبه ها حرف نزنم برووو(مست)
ته:چرا برادر دیگه نداری(زانو زد جلوش(هییی منحرف نشید نه اون زانو زانوی معمولی)
ات:منو اون قبلا خیلی همو دوست داشتیم من رفتم کانادا و بعد یکسال اومدم اون خیلی تغییر کرده بود قلدر مدرسه شده بود و مافیا شده بود که هنور خودش نمیدونه که من میدونم بخواطر همین خیلی خودشو میگرفت تو مدرسه میگفت اصلا نباید بگیم باهم خواهر و برادر هستیم و کلی مثل غریبه ها دعوای حسابی تو مدرسه داشتیم و در آخر به دوستاش گفت بیان منو بزنن و بهم تجاوز کنن که البته نتونستن
ته:اووو متاسفام
ات:تو چرا عذر خواهی میکنی
به هر حال من دیکه برادری ندارم
اصلا چرا اینارو دارم به تو میگم برووو
ته:هیییی بیا بریم
ات:من با غریبه ها نمیام
ته:چطور منو نمیشناسی اخه(اروم)
ات:بروووووووو(داد)
فکر نکنم این به این سادگی ها بیاددد برآید استایل بغلش کردم و بردمش بیرون انقدر وجه وورجه کرد داد زد که بقیه فکر کردن دزدیدمش
ات:ولممممم کننننن(دادددد و ورجع وورجه)
ولممم کنننن چطور جرعتتت میکنیییی منو بدزدییییییی(داددددد)
جیغغغغغغغغغغغغ(جیغ خیلی بلند)
منووووو بزارررر پایییننننن(عربده و جیغ)
منننن با تووو نمیامممم(جیغ
شرط پارت بعد
لایک ۱۵
کلمنت۱۵
دیدم یک دختر روی صندلی نشسته و انقدر مسته که سرش براش سنگینی میکنه و یک گارسون جلوس بود که داشت کلییی تلاش میکردم حرفاشو براش بفهمونه قطعادختره اته رفتم پیشش
ته:سلام
گارسون:اووو سلام
ته:ات بلند شو بریم
ات:توکییی(خیلی مست)
ته ویو
خواستم دستشو بگیرم که پسم زد و نزاشت ولس سرش خیلی براش سنگینی میکرد بخواطری که بهتر بتونه حرف بزنه دستمو گزاشتم زبر سرش که سنگینی نکنه
ات:به من دست نزن
برادرم که درواقع دیگه ندارم گفتته با غریبه ها حرف نزنم برووو(مست)
ته:چرا برادر دیگه نداری(زانو زد جلوش(هییی منحرف نشید نه اون زانو زانوی معمولی)
ات:منو اون قبلا خیلی همو دوست داشتیم من رفتم کانادا و بعد یکسال اومدم اون خیلی تغییر کرده بود قلدر مدرسه شده بود و مافیا شده بود که هنور خودش نمیدونه که من میدونم بخواطر همین خیلی خودشو میگرفت تو مدرسه میگفت اصلا نباید بگیم باهم خواهر و برادر هستیم و کلی مثل غریبه ها دعوای حسابی تو مدرسه داشتیم و در آخر به دوستاش گفت بیان منو بزنن و بهم تجاوز کنن که البته نتونستن
ته:اووو متاسفام
ات:تو چرا عذر خواهی میکنی
به هر حال من دیکه برادری ندارم
اصلا چرا اینارو دارم به تو میگم برووو
ته:هیییی بیا بریم
ات:من با غریبه ها نمیام
ته:چطور منو نمیشناسی اخه(اروم)
ات:بروووووووو(داد)
فکر نکنم این به این سادگی ها بیاددد برآید استایل بغلش کردم و بردمش بیرون انقدر وجه وورجه کرد داد زد که بقیه فکر کردن دزدیدمش
ات:ولممممم کننننن(دادددد و ورجع وورجه)
ولممم کنننن چطور جرعتتت میکنیییی منو بدزدییییییی(داددددد)
جیغغغغغغغغغغغغ(جیغ خیلی بلند)
منووووو بزارررر پایییننننن(عربده و جیغ)
منننن با تووو نمیامممم(جیغ
شرط پارت بعد
لایک ۱۵
کلمنت۱۵
۵.۲k
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.