شب ارزو هاادامهپارت
شب ارزو ها. #ادامه_پارت_۱۷
پلیس: سلام ما ردی از خانم ات زدیم
سیگنال در جنگله
" واقعا
پلیس: بله، اگه میخواهید با ما بیاید، منتظرتونیم
"چ. چشم الان میام
خدارو شکر که سیگنالی از ات پیدا کردن
به سمت ایستگاه پلیس راه افتادم
" سلام من اومدم
پلیس: سلام الان راه مییوفتیم
سوار ماشین پلیس شدم
توی راه جنگل بودیم
(ویو جونگین(ای ان)
(شب عه)
حوصلم سر رفته بود ، به بچه ها گفتم گروهی
بریم به کلبه جنگلی مون
تلویزیون روشن کردیم و اخبار رو دیدیم کیم ات گم شده همون دختری که توی کمپانی ما هست و با هم دیبو کردیم ، دختر خیلی خوشگلی بود
+وا کیم ات گم شده؟ چرا
= میگن جلوی پارک خوابگاه شون بوده که دزدیده شده
~امید وارم زود پیدا بشه
رفتم توی حیاط و روی صندلی نشستم ، داشتم به درخت ها نگاه می کردم که یه نفرو از دور دیدم
~شما کی هستید؟
رفتم جلو دیدم کیم اته ، صورتش زخمیه
~عه خانم کیم ات شما هستید؟ همه دنبال شما میگردن
•.....
~ات.. خانم ات
•.....
(یونجون میاد)
"اتتت... ات اینجایی... حالت خوبه.. چرا اینجوری
(ویو جونگین)
دیدم یه پسر اومد به نظر از اشناهاش بود
لباس ات گِلی بود و موهاش خونی و بهم ریخته بود
" اات چی شده، جواب بده...
پلیس: سلام اقای جونگین، شما پیداش کردید؟
~بله من به کلبه ام اومده بودم که خانم ات رو از دور دیدم
پلیس: وقتی پیداش کردید صحبت نمیکرد؟
~نه...
"ات..
•....
پلیس: ما خانوم ات رو به پزشک قانونی میبریم
"..... پزشکی قانونی برای چی؟
پلیس: برای اینکه بفهمیم چه اتفاقی افتاده
"اها... باشه
ات نگران نباش همچی درست میشه من پیشتم
•.....
(همچنان ویو جونگین)
دلم برای ات میسوزه، انگار اتفاق بدی براش افتاده و هنوز توی شوکه
(ویو یونجون)
وقتی ات رو اینشکلی دیدم قلبم ترک خورد موهاش خونی بود
معلوم نیست که چه اتفاقی افتاده براش
به هارا گفتم که پیداش کردیم
(من تا الان نگفتم هارا خواهر یونجونه، ولی از همه مخفی میکنن😅)
وقتی رسیدم به پزشکی قانونی ات رو بردن داخل
" ات من بیرون وایمیستم
•(دست یونجونو گرفت).....
"نگران نباش
و ات رو بردن داخل
(دو ساعت بعد)
از وقتی که ات رو بردن داخل دو ساعت میگذره
و دیدم دکتر اومد
(علامت دکتر *)
*خب خبر خوبی ندارم
" چ....چیشده
دویاره ادامه در پست بعدییی😐😂
پلیس: سلام ما ردی از خانم ات زدیم
سیگنال در جنگله
" واقعا
پلیس: بله، اگه میخواهید با ما بیاید، منتظرتونیم
"چ. چشم الان میام
خدارو شکر که سیگنالی از ات پیدا کردن
به سمت ایستگاه پلیس راه افتادم
" سلام من اومدم
پلیس: سلام الان راه مییوفتیم
سوار ماشین پلیس شدم
توی راه جنگل بودیم
(ویو جونگین(ای ان)
(شب عه)
حوصلم سر رفته بود ، به بچه ها گفتم گروهی
بریم به کلبه جنگلی مون
تلویزیون روشن کردیم و اخبار رو دیدیم کیم ات گم شده همون دختری که توی کمپانی ما هست و با هم دیبو کردیم ، دختر خیلی خوشگلی بود
+وا کیم ات گم شده؟ چرا
= میگن جلوی پارک خوابگاه شون بوده که دزدیده شده
~امید وارم زود پیدا بشه
رفتم توی حیاط و روی صندلی نشستم ، داشتم به درخت ها نگاه می کردم که یه نفرو از دور دیدم
~شما کی هستید؟
رفتم جلو دیدم کیم اته ، صورتش زخمیه
~عه خانم کیم ات شما هستید؟ همه دنبال شما میگردن
•.....
~ات.. خانم ات
•.....
(یونجون میاد)
"اتتت... ات اینجایی... حالت خوبه.. چرا اینجوری
(ویو جونگین)
دیدم یه پسر اومد به نظر از اشناهاش بود
لباس ات گِلی بود و موهاش خونی و بهم ریخته بود
" اات چی شده، جواب بده...
پلیس: سلام اقای جونگین، شما پیداش کردید؟
~بله من به کلبه ام اومده بودم که خانم ات رو از دور دیدم
پلیس: وقتی پیداش کردید صحبت نمیکرد؟
~نه...
"ات..
•....
پلیس: ما خانوم ات رو به پزشک قانونی میبریم
"..... پزشکی قانونی برای چی؟
پلیس: برای اینکه بفهمیم چه اتفاقی افتاده
"اها... باشه
ات نگران نباش همچی درست میشه من پیشتم
•.....
(همچنان ویو جونگین)
دلم برای ات میسوزه، انگار اتفاق بدی براش افتاده و هنوز توی شوکه
(ویو یونجون)
وقتی ات رو اینشکلی دیدم قلبم ترک خورد موهاش خونی بود
معلوم نیست که چه اتفاقی افتاده براش
به هارا گفتم که پیداش کردیم
(من تا الان نگفتم هارا خواهر یونجونه، ولی از همه مخفی میکنن😅)
وقتی رسیدم به پزشکی قانونی ات رو بردن داخل
" ات من بیرون وایمیستم
•(دست یونجونو گرفت).....
"نگران نباش
و ات رو بردن داخل
(دو ساعت بعد)
از وقتی که ات رو بردن داخل دو ساعت میگذره
و دیدم دکتر اومد
(علامت دکتر *)
*خب خبر خوبی ندارم
" چ....چیشده
دویاره ادامه در پست بعدییی😐😂
- ۳.۴k
- ۱۴ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط