تو را چه غم که شب ما دراز می گذرد

تو را چه غم که شب ما دراز می گذرد؟
که روزگار تو در خوابِ ناز, می گذرد...!

صائب_تبریزی
دیدگاه ها (۴)

گاهی،باید به دورِ خود یک دیوار تنهایی کشید، نه برای اینکه دی...

دیگر کسی به عشق نیندیشیددیگر کسی به فتح, نیندیشیدو هیچکسدیگر...

یک دوجین کار سرم ریخته ...اول باید خورشید را به آسمان سوزن ک...

این غافل ای عمر چه یواش و با سکوت هی می گذرهدریا هم با شرنگ ...

ای شب تو به روزگار من می مانیای ابر سیاه توهم ز اینحالت زار ...

آستین بر هر چه افشاندیم ، دست ما گرفترو به ما آورد ، بر هر چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط