من هیچوقت از گم شدن نترسیدم

مَن هیچوقت از گُم شُدَن نَترسیدَم...
مَن از پِیدا نَشُدَن میتَرسَم!
بَچه که بودَم، بَرایِ اینکه بِفهمَم کیا دوستَم دارَن میرَفتم یه گوشه قایِم میشُدَم و صِدام در نمیومَد؛
اِنقدر اونجا میموندَم تا که خَسته میشُدَم و خودَم از پَناهگاهَم بیرون میومدَم!
اینکه کَسی دُنبالَم نَگشته بود خیلی سَخت بود امّا...
اینکه حَتی کَسی متوجه نَبودَنَم نَشُده بود، بیشتَر عَذابَم میداد!
هَنوزَم که هنوزه هَر چَند وَقت یه بار، هَمه چیو میذارَم و میرَم،
هَنوزَم اُمید دارَم به اینکه بالاخره یه نَفَر پِیدا میشه که نَبودِ مَن به چِشمِش بیاد و بخواد که مَنو پیدا کنه وَلی... :)
این روزها دیگه نِمیرَم یه گوشه قایِم بِشَم تا کَسی بیاد و پِیدام کنه؛
آخه َکسی که دورِ خودِش دیوار میکشه مُنتظره یه نَفَره تا بیاد و این دیوارها رو بِشکَنه و نِجاتِش بده،
امّا مَن از مُنتَظر بودَن خَسته ام،
مَن میونِ یه عالَم آدَم که هیچکدوم مَنو نمیشناسَن،
نِشسته ام و میخَندم و حَرف میزَنَم و... تَنهام♡!
مَن خیلی وَقته گُم شُدَم،
مَن...دیگه هیچوَقت پِیدا نِمیشَم♡!




《نمیشه؟!
نمیشه یِهو پِیدا شی و نِجاتَم بِدی؟؟💛👑》


#آناهیتا
دیدگاه ها (۱)

‏دَه سالِ بَعد ك "فِكر ميكني" هيچي اَزَش تو ذِهنِت باقي نَمو...

آبادتَر از آن بود،که یادِ مَنِ ویرانه بیفتَد ...♡!《 مَن هَمو...

حالِ ما خوب است ...!خوب ؛ شَبیهِ تَمامِ بُغض هایی که هِنگامِ...

بارونِ پاییز رو یادِته؟!ما تَشبیهِش کَرده بودیم؛به پیانویی ک...

آدمِ درست هیچوقت ازت خسته نمیشه…کنارت میمونه و عاشقی میکنه ❤...

مینهو گفت اگه فرصت پیدا کنه، میره به یکی از کافه‌های تم‌دار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط