متن زیر فقط یه دلنوشته است ربطی به خصوصیات اخلاقی من ندار
متن زیر فقط یه دلنوشته است ربطی به خصوصیات اخلاقی من نداره 👇🏻⛔
#مٺݩ_شب🌃
من هميشه از اون دختراى دست و پاچلفتى احساساتى بودم از اونا كه بلد نبودن زنگ نزنن..پيامك نفرستن عينِ دخترِ آدميزاد قهر كنن از اونا كه بلد نبود وقتى تو تلگرام فلانى مسيج داد نپره رو گوشى و اين دست و اون دست كنه براى "سيـن" كردن و به روى خودش نياوردن كه مثلا اينى كه دوسش دارم برام مهمه! از اونا كه بلد نبود تا ١٠٠ آروم آروم بشماره و بعد جواب تلفن طرفش رو بده كه يعنى تو مهم ترين من نيستى و هول بَرِت نداره! من هيچ وقت ياد نگرفتم وقتى "فلانى ايـز تايپينـگه" تو صفحه ش نباشم و به محضِ "سِـند" شدن مسيجش "سين نكنم" من از اون دست و پاچلفتى هاى احساساتيم كه اگر كسى رو دوست داشته باشم گوشى موبايلم به وقت بودنش در كنارم بى ارزش ترين وسيله ست و به وقت نبودنش با ارزش ترين وسيله... از اوناييم كه وقتى خوشحالم تو اوجِ خوشحالى و احساساتى شدن زودتر اشكم در مياد تا وقتى كه از غم در حالِ التماس به چشمام كه دو قطره اشك بريز و قلبمو سبك كن... من از اونام كه تو دهنم نميچرخه براى كمى لوس شدن هم كه شده به زبون بيارم "باشـه حالا كه اينجورى شد دوست ندارم!" من پير شدمو ياد نگرفتم وقتى كسى رو دوست دارمو ازم ميپرسه:
"دوسم داري؟!" به شوخى و ناز و عشوه ى خركى هم كه شده بگم: "معلومه كه نه" ! از اون دست و پاجلفتى هاى احساساتيم كه تمام زندگى و هم و غمم اگر كسى رو دوست داشته باشم ميشه "او" و تمام حال و روزم بسته به حال و روز طرفم گره كـور ميخوره! به وقت شاديش از ته دل ميخندمو به وقت غمش از ته دل دلشوره و غمگينم... من از اون هاييم كه قول ميدم و حتى به زبون ميارم كه ديگه پيامك نميدم تا خودش بهم پيامك بده ٥ دقيقه نميگذره كه دلتنگى دو دستى گلوم رو فشار ميده و دست هام رو هدايت ميكنه به سمت نوشتن:
"دلم برات تنگ شده"
آره... من از اون دست و پاجلفتى هاى احساساتيم
كه به وقت تعارف چاى محبت به معشوقم از بس هول ميشم و محوِ تماشايِ يار رو به روش مى ايستم سينى چاى ساعت ها به دستم و يادم ميره او رفته و آنچنان گرم احساساتم كه نفهميدم كى رفته و چاى سرد شده ى دست نخورده نصيب خودم شد
#ستایش_قلب_سربی #دلنوشته #دلنوشته_های_من
#خاص #شخصی
#مٺݩ_شب🌃
من هميشه از اون دختراى دست و پاچلفتى احساساتى بودم از اونا كه بلد نبودن زنگ نزنن..پيامك نفرستن عينِ دخترِ آدميزاد قهر كنن از اونا كه بلد نبود وقتى تو تلگرام فلانى مسيج داد نپره رو گوشى و اين دست و اون دست كنه براى "سيـن" كردن و به روى خودش نياوردن كه مثلا اينى كه دوسش دارم برام مهمه! از اونا كه بلد نبود تا ١٠٠ آروم آروم بشماره و بعد جواب تلفن طرفش رو بده كه يعنى تو مهم ترين من نيستى و هول بَرِت نداره! من هيچ وقت ياد نگرفتم وقتى "فلانى ايـز تايپينـگه" تو صفحه ش نباشم و به محضِ "سِـند" شدن مسيجش "سين نكنم" من از اون دست و پاچلفتى هاى احساساتيم كه اگر كسى رو دوست داشته باشم گوشى موبايلم به وقت بودنش در كنارم بى ارزش ترين وسيله ست و به وقت نبودنش با ارزش ترين وسيله... از اوناييم كه وقتى خوشحالم تو اوجِ خوشحالى و احساساتى شدن زودتر اشكم در مياد تا وقتى كه از غم در حالِ التماس به چشمام كه دو قطره اشك بريز و قلبمو سبك كن... من از اونام كه تو دهنم نميچرخه براى كمى لوس شدن هم كه شده به زبون بيارم "باشـه حالا كه اينجورى شد دوست ندارم!" من پير شدمو ياد نگرفتم وقتى كسى رو دوست دارمو ازم ميپرسه:
"دوسم داري؟!" به شوخى و ناز و عشوه ى خركى هم كه شده بگم: "معلومه كه نه" ! از اون دست و پاجلفتى هاى احساساتيم كه تمام زندگى و هم و غمم اگر كسى رو دوست داشته باشم ميشه "او" و تمام حال و روزم بسته به حال و روز طرفم گره كـور ميخوره! به وقت شاديش از ته دل ميخندمو به وقت غمش از ته دل دلشوره و غمگينم... من از اون هاييم كه قول ميدم و حتى به زبون ميارم كه ديگه پيامك نميدم تا خودش بهم پيامك بده ٥ دقيقه نميگذره كه دلتنگى دو دستى گلوم رو فشار ميده و دست هام رو هدايت ميكنه به سمت نوشتن:
"دلم برات تنگ شده"
آره... من از اون دست و پاجلفتى هاى احساساتيم
كه به وقت تعارف چاى محبت به معشوقم از بس هول ميشم و محوِ تماشايِ يار رو به روش مى ايستم سينى چاى ساعت ها به دستم و يادم ميره او رفته و آنچنان گرم احساساتم كه نفهميدم كى رفته و چاى سرد شده ى دست نخورده نصيب خودم شد
#ستایش_قلب_سربی #دلنوشته #دلنوشته_های_من
#خاص #شخصی
۱۱.۲k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱