p13
p13
ات. مگه من ازت خواستم بهم سر بزنی؟
حالا هم لطفا برین بیرون
جیمین. بریم(عصبی)(رفتن)
ات. میاااااا
میا. بله
ات. بریم پیش همون پسره که میگفتی به لارا پا نمیده
میا. اول یه لباس خوب بپوشید بعد
ات. باشه(اسلاید بعد)
میا. خب دیگه تمومه بریم
از عمارت خارج شدیم
ات. دوره؟ بیرونه قصره؟
میا. نه داخله قصره دورم نیست
ات. باشه...
همینطوری داشتیم راه میرفتیم که چشمم به گلایه بابونه افتاد چه خوشگلن..
ات. میا وایسا بزار از این گلا یکم جمع کنم بعد
میا. باشه کمکتون میکنم
ات. ممنون
شروع کردیم چیندن گل که درست یه دسته گل بزرگ شد
میا. میخوایید روبان سرمو بدم ببندینش؟
ات. ولی موهات...
میا. مشکلی نیست
ات. باشه پس بده
روبانه موهاشو باز کردو دادبهم
دورشو بستمو به راهمون ادامه دادیم
ات. یکم ازش بگو
میا. از کی؟
ات. از همون پسره
میا. اها محافظه رو میگین.. خب یه پسره خیلی خوشگلو جذابه که همه براش میمیرن
ات. دوتا سوال
میا. بپرسین
ات. 1-پادشاه خوشگله یا محافظه؟ ۲-دوسش داری؟(نگاه شیطون)
میا. عاممم خب انتخاب بینشون سخته هر دوشون زیبان و خب اره یه جوریایی از وقتی امد قصر بهم کمک میکرد تا اینکه مقامش رفت بالا وکمتر همدیگه رو میبینیم
ات. یعنی میگی انقدر خودخواهه
میا. نه نه اون برعکس خیلی مهربونه دلیل دیرتر ملاقات کردنمون اینه که هم سر اون شلوغه هم من... اوه رسیدیم
ات. الان کوش؟من که چیزی نمیبیینم
میا. اوناهاشش
ات. او او او دیدمش
میا. ایشون اصلا شمارو ندیدن تا به حال
ات. خب بریم پیشش
میا. چیییییی
ات. همین که گفتم
رفتم نزدیکش
ات. اهم اهم
ویو محافظه
داشتم تمرین میکردم که با سرفه های یه دختر برگشتم....
ویو جیمین
لارا. عامم عشقم من میخوام برم بیرونه قصر خب.. میشه بزاری؟(مظلوم ولی خر)
جیمین. نه خطرناکه
لارا. عزیزممممم؟
جیمین. خیله خب باشه
بوسه ای به لبام زد که از کمرش گرفتم چسبوندم به خودم بعد چند دقیقه جدا شدیم
لارا. ممنونممممم
جیمین. لبخند
لارا. خب من برم اماده شم
رفت
باید برم دنبالش ببینم چرا هی دم به دقیقه میره بیرونه قصر؟.... جیمین این فکرا چیه میکنی اون بهت خیانت نمیکنه
جیمین. مباشر اعظممم
مباشر اعظم. بله پادشاه؟!
جیمین. دنبال بانو لارا میریم...
مباشر اعظم. چشم
ویو ات
روشو برگردوند... چی؟.....
خ
م
ا
ر
ی
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺❤️🩹
ات. مگه من ازت خواستم بهم سر بزنی؟
حالا هم لطفا برین بیرون
جیمین. بریم(عصبی)(رفتن)
ات. میاااااا
میا. بله
ات. بریم پیش همون پسره که میگفتی به لارا پا نمیده
میا. اول یه لباس خوب بپوشید بعد
ات. باشه(اسلاید بعد)
میا. خب دیگه تمومه بریم
از عمارت خارج شدیم
ات. دوره؟ بیرونه قصره؟
میا. نه داخله قصره دورم نیست
ات. باشه...
همینطوری داشتیم راه میرفتیم که چشمم به گلایه بابونه افتاد چه خوشگلن..
ات. میا وایسا بزار از این گلا یکم جمع کنم بعد
میا. باشه کمکتون میکنم
ات. ممنون
شروع کردیم چیندن گل که درست یه دسته گل بزرگ شد
میا. میخوایید روبان سرمو بدم ببندینش؟
ات. ولی موهات...
میا. مشکلی نیست
ات. باشه پس بده
روبانه موهاشو باز کردو دادبهم
دورشو بستمو به راهمون ادامه دادیم
ات. یکم ازش بگو
میا. از کی؟
ات. از همون پسره
میا. اها محافظه رو میگین.. خب یه پسره خیلی خوشگلو جذابه که همه براش میمیرن
ات. دوتا سوال
میا. بپرسین
ات. 1-پادشاه خوشگله یا محافظه؟ ۲-دوسش داری؟(نگاه شیطون)
میا. عاممم خب انتخاب بینشون سخته هر دوشون زیبان و خب اره یه جوریایی از وقتی امد قصر بهم کمک میکرد تا اینکه مقامش رفت بالا وکمتر همدیگه رو میبینیم
ات. یعنی میگی انقدر خودخواهه
میا. نه نه اون برعکس خیلی مهربونه دلیل دیرتر ملاقات کردنمون اینه که هم سر اون شلوغه هم من... اوه رسیدیم
ات. الان کوش؟من که چیزی نمیبیینم
میا. اوناهاشش
ات. او او او دیدمش
میا. ایشون اصلا شمارو ندیدن تا به حال
ات. خب بریم پیشش
میا. چیییییی
ات. همین که گفتم
رفتم نزدیکش
ات. اهم اهم
ویو محافظه
داشتم تمرین میکردم که با سرفه های یه دختر برگشتم....
ویو جیمین
لارا. عامم عشقم من میخوام برم بیرونه قصر خب.. میشه بزاری؟(مظلوم ولی خر)
جیمین. نه خطرناکه
لارا. عزیزممممم؟
جیمین. خیله خب باشه
بوسه ای به لبام زد که از کمرش گرفتم چسبوندم به خودم بعد چند دقیقه جدا شدیم
لارا. ممنونممممم
جیمین. لبخند
لارا. خب من برم اماده شم
رفت
باید برم دنبالش ببینم چرا هی دم به دقیقه میره بیرونه قصر؟.... جیمین این فکرا چیه میکنی اون بهت خیانت نمیکنه
جیمین. مباشر اعظممم
مباشر اعظم. بله پادشاه؟!
جیمین. دنبال بانو لارا میریم...
مباشر اعظم. چشم
ویو ات
روشو برگردوند... چی؟.....
خ
م
ا
ر
ی
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺❤️🩹
۴.۳k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.