عاشق یه مافیا شدم(part4)

عاشق یه مافیا شدم(part4)
*ا/ت ویو
خاک بر سرت که نمیتونی چند دقیقه جلوی زر زر کردناتو بگیری
واییی حالا چیکار کنم چرا بهش گفتم تا نوک سینه هاتم الان چی راجبم فکر میکنههه خدایاااااا
+پاشو پاشو کوچولو
_بر...ای چی
+چرا انقدر با لکنت حرف میزنی ازم نترس
_....
+پاشو بریم برای شام
_گشنم نیست
+یه دستور بود
_منو دزدیده دستورم میده مغرور(زیرلب)
+شنیدم و هرچی گفتی خودتی
_هوففففف گفتم که بشنوی
+پاشو بیا حرف اضافی هم نزن
*جونگکوک ویو
وقتی سر به سرش میذاری خیلی باحال میشه از این کار خوشم میومد که سر به سرش بذار با اون نیم وجب قدش کیوت
الان دیگه مطمئنم که عاشقشم شبم یه تنبیه خوب براش دارم(لبخند شیطون)
*ا/ت ویو
اصلا میل نداشتم بخورم همینجور با غذام بازی میکردم که گفت
+چرا با غذات بازی میکنی بخور دیگه
_چهار بخشه میل.ن.دا.رم
+ولی من میگم باید بخوری نگفتم هرچی من بگمه؟
_جزو قوانین نبود که
+الان هست
_هوفف
به زور چند لقمه خوردم
_راستی اسمتو به من نگفتی
+نگفتم فک میکردم گفتم
+من جئون جونگکوکم
_چییی
+چیشد
_ه..همون ما..فیا
+تو از کجا میدونی
_اس..متو یه جایی شنیده بودم
+هوفف اره من مافیام بزرگترین مافیا کره یادته گفتم مثله اب خوردن پیدات میکنم
_ار..ه
+اینو گفتم چون من یه مافیام کوچولو
_تو که نمیخوای منو به کسی بفروشی یا بکشیم؟
بعد حرفم یهو زد زیر خنده
+من فقط اسلحه خرید و فروش میکنم
_یعنی ادم نمیکشی
+بستگی داره چه ادمی باشه..
ادامه دارد...
شرطا:
۱۴ لایک