من جایِ تو چای می نوشم
من جایِ تو چای می نوشم
جایِ تو خسته می شوم
جایِ تو بغض می کنم
جایِ تو می خندم
من جایِ تو به انتظار می نشینم
برایِ کوچه هایِ بی خوابِ این شهر لالایی می خوانم
من جایِ تو با خودم حرف می زنم
قربان صدقه اش می روم
حرف هایش را گوش می دهم
اشک هایش را پاک می کنم
و هرروز به جایِ تو از خودم می خواهم
برایم لباس هایِ نو بپوشد
دستم را بگیرد
تکیه گاهم شود
تو نیستی و من هرروز
تو را زندگی می کنم
تو را می بوسم
تو را می بینم
من هرروز
خودم را
به جایِ تو دوست می دارم
و این ها یعنی
من هرروز تو را در دلم
زنده نگه می دارم
جایِ تو خسته می شوم
جایِ تو بغض می کنم
جایِ تو می خندم
من جایِ تو به انتظار می نشینم
برایِ کوچه هایِ بی خوابِ این شهر لالایی می خوانم
من جایِ تو با خودم حرف می زنم
قربان صدقه اش می روم
حرف هایش را گوش می دهم
اشک هایش را پاک می کنم
و هرروز به جایِ تو از خودم می خواهم
برایم لباس هایِ نو بپوشد
دستم را بگیرد
تکیه گاهم شود
تو نیستی و من هرروز
تو را زندگی می کنم
تو را می بوسم
تو را می بینم
من هرروز
خودم را
به جایِ تو دوست می دارم
و این ها یعنی
من هرروز تو را در دلم
زنده نگه می دارم
۹۳۰
۰۹ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.