رئیس جذاب من

رئیس جذاب من
Part: 2
♡: منشیم میشی یا نه؟!
☆: خیلی خجالت کشیده بودم کاملا لپام سرخ شده بود بله... قبول میکنم
♡: تو ذهنش
وای اون لپاش که سرخ شده بود... اون بامزگی صداش وای خدا خیلی بانمکه
☆: دیدم جونگکوک همینطور بهم زل زده وای چشای درشتش و برق توش وای قلبمو به لرز اورد قلبم تند میتپه نمی دونم چرا ولی یه احساس آرامشی تو قلبم دارم که باعث میشد لبخند بزنم
ق... ق... قربان؟!
♡: با صدای ا/ت هوشیار شدم
خیلی جدی بهش گفتم این رو امضا کن و فردا ساعت ۵:۳۴دقیقه صبح جلو دفترم باش
☆: چشم قربان
4ساعت بعد
ویو ا/ت
ساعت 6 بود که ما تعطیل شدیم
رفتم سوار ماشین شم
که رئیس رو دیدم که داره میاد سمتمـ
اومد سمتم و خیلی چشاش برق داشت
من چسبیدم
به ماشین
یه سوالی ازم پرسید
♡: ینی نمی دونی چرا گفتم بیا منشیم شی؟!
☆: ن... نه قربان
با حرفش چشمام درشت شد
♡: کیم ا/ت سارانگهی(دوستت دارم حالا نمیدونم درست نوشتم یا نه)
☆: با این حرفش کنترلمو از دست دادم نمی دونم چرا اینکارو
کردم ولی خیلی خوب بود
♡: تا بهش گفتم دوستت دارم دستاشو گذاشت رو صورتم و لباشو
کوبوند رو لبام لبام مزه ابنبات میداد
باهاش همکاری کردم بعد 7 مین ازم جدا شد....
تا پارت بعد