آنقدر ما انسان ها روز به روز بد و بدتر می شویم که ه

‍ ‍ ‍ آنقدر ما انسان ها روز به روز بد و بدتر می شویم که هر زمان میگذرد یک بند نوشته و قانون به قوانین مان افزوده می شود وگرنه در بَدو ورود همه آدم بودند و محرم .
نیازی به‌‌ خطبه عقد نبود نیازی به عهدنامه و عقدنامه نبود
باور کنید گاهی سال ها کسی را که در بغل می فشارید از آنِ شما نبوده و تمام مدت دل در گرو دیگری داشته و فقط از سر تعهد و تاهل کنارتان بوده
گاهی آن صیغه‌ای که جاری می‌شود محرمیت نیست سند مجرمیت شخص ثالث است که فاتحه خوانده بر مزار دو عاشق که فقط زنده گی می کنند نه زندگی .
عشق، محبت ، وفاداری و صداقت هیچ صیغه و سیهه ای ندارد وقتی دلت در گرو دیگری باشد هزار خطبه،هزار امضا هم حرام و باطل است .
با یک خطبه ساده مسیر زندگی چهار نفر رو به زمستانی بی بهار می رود،
تازه اگر هم که خطبه را پس بگیری باز هم بی فایده است،می شود حکایت چینی شکسته که هر چند هم بندش بزنی باز هم تَرَکَش پیداست.
و اینگونه است که حتی یک واوِ ناچیز گاهی تمام فصول پیش روی عاشق را بی بهار در زمستان باقی می گذارد...
دیدگاه ها (۹)

طبق معمول، در پستویِ پشتِ خانه مان در تاریکی بودم. که ما...

ما به کسی که نیست وفاداریم بعد شما به کسی که هست خیانت میک...

دیر زمانی است که با خود می اندیشم تا به کی چنین سرگردانیدیر ...

بیهوده است مجادله بر سر اثبات دیانت یا بی دینی آدمها! کسی که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط