سناریو
#سناریو
وقتی بهت جرئت میدن یه پسر غریبه رو ببوسی
نامجون:(سعی میکنه آرامش خودشو حفظ کنه و آروم میگه) : این چه جرئتی بود دوستان؟!
جین : ( انقدر بد نگاهت میکنه که سریع با ترس و استرس میگی چرت نگینننن )
شوگا : یه مشت میزنه تو دهن اون کسی که این جرئت رو بهت داده و دهنش پر خون میشه ... و میگه : دفعه بعد اسم دوست دختر منو به زبون کثیفت بیاری یه کاری میکنم نتونی حرف بزنی( با داد و عصبانیت )
جی هوپ : عااااها .. ا.ت ؟(نگران و بغض)
ا.ت : سرشون داد میزنی و میگی سعی نکنید رابطه ی منو جی هوپ رو خراب کنید کثافتا (عربده)
جی هوپ: میخنده و بغلت میکنه و سرتو میبوسه
جیمین : نگاهت میکنه و تو زبونت بند میاد و هیچی نمیتونی بگی
جیمین : ا.ت ؟
ا.ت : ...
جیمین : نکنه میخوای انجامش بدی؟ ها؟( داد)
ا.ت : یه نگاهی به اونایی که بهت جرئت دادن میکنی و میگی : نگاه کن جیمین .... مثل اینکه خیلیا به رابطه ی ما حسادت میکنن( آروم و محکم و از روی قدرت)
جیمین: میخنده و میگه چیکارشون کنیم بنظرت
ا.ت : هیچی ... همین براشون از هر چیزی بدتر و سخت تره نمیدونن با این همه حسادت چیکار کنن ... بزار همین جوری بسوزند ...😏
جیمین : خنده
ته: چی ؟ خفه شین کثافتاااا انقدر هم سرتو نکنید تو زندگی بقیه ... از این حرفت هدفی داشتی و من میدونم چیه ... دیگه دور و ور ما پیدات نشه( داد)
و نگاهی سرشار از تمسخر میندازه ومحکم دستتو میگیره و میبردت
کوک : ا.ت بیا بریم که سطح خودمو خودتو در این نمیبینم که دقیقه ای دیگه توی این جای کثیف و آدمای هرزه اش بمونیم ..
ا.ت : (به شوخی میگی) : اگه اینکارو که میگن بکنم چی کار میکنی مستر جئون؟
کوک : میاد سمتت و توی گوشت میگه : اون موقع تخت میشنکه خانم جئون ...🌚🌚🐰🐇🐇( توبه کنید 🤲)
مایل به حمایت بیب ¿
وقتی بهت جرئت میدن یه پسر غریبه رو ببوسی
نامجون:(سعی میکنه آرامش خودشو حفظ کنه و آروم میگه) : این چه جرئتی بود دوستان؟!
جین : ( انقدر بد نگاهت میکنه که سریع با ترس و استرس میگی چرت نگینننن )
شوگا : یه مشت میزنه تو دهن اون کسی که این جرئت رو بهت داده و دهنش پر خون میشه ... و میگه : دفعه بعد اسم دوست دختر منو به زبون کثیفت بیاری یه کاری میکنم نتونی حرف بزنی( با داد و عصبانیت )
جی هوپ : عااااها .. ا.ت ؟(نگران و بغض)
ا.ت : سرشون داد میزنی و میگی سعی نکنید رابطه ی منو جی هوپ رو خراب کنید کثافتا (عربده)
جی هوپ: میخنده و بغلت میکنه و سرتو میبوسه
جیمین : نگاهت میکنه و تو زبونت بند میاد و هیچی نمیتونی بگی
جیمین : ا.ت ؟
ا.ت : ...
جیمین : نکنه میخوای انجامش بدی؟ ها؟( داد)
ا.ت : یه نگاهی به اونایی که بهت جرئت دادن میکنی و میگی : نگاه کن جیمین .... مثل اینکه خیلیا به رابطه ی ما حسادت میکنن( آروم و محکم و از روی قدرت)
جیمین: میخنده و میگه چیکارشون کنیم بنظرت
ا.ت : هیچی ... همین براشون از هر چیزی بدتر و سخت تره نمیدونن با این همه حسادت چیکار کنن ... بزار همین جوری بسوزند ...😏
جیمین : خنده
ته: چی ؟ خفه شین کثافتاااا انقدر هم سرتو نکنید تو زندگی بقیه ... از این حرفت هدفی داشتی و من میدونم چیه ... دیگه دور و ور ما پیدات نشه( داد)
و نگاهی سرشار از تمسخر میندازه ومحکم دستتو میگیره و میبردت
کوک : ا.ت بیا بریم که سطح خودمو خودتو در این نمیبینم که دقیقه ای دیگه توی این جای کثیف و آدمای هرزه اش بمونیم ..
ا.ت : (به شوخی میگی) : اگه اینکارو که میگن بکنم چی کار میکنی مستر جئون؟
کوک : میاد سمتت و توی گوشت میگه : اون موقع تخت میشنکه خانم جئون ...🌚🌚🐰🐇🐇( توبه کنید 🤲)
مایل به حمایت بیب ¿
۹.۶k
۲۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.