رو کرد به ما بخت و فتادیم به بندش

رو کرد به ما بخت و فتادیم به بندش
ما را چه گنه بود؟- خطا کرد کمندش

با آن همه دلداده دلش بسته ی ما شد
ای من به فدای دل دیوانه پسندش

نرگس ز چه بر سینه زد آن یار فسون کار؟
ترسم رسد از دیده ی بدخواه گزندش

شد آب، دل از حسرت و، از دیده برون شد
آمیخت به هم تا صف مژگان بلندش

در پرتو لبخند، رخش، وه، چه فریباست!
چون لاله که مهتاب بپیچد به پرندش

گر باد بیارامد و گر موج نخیزد
دل نیز شکیبد، مخراشید به پندش

سیمین طلب بوسه یی از لعل لبی داشت
ترسم که به نقد دل و جانی ندهندش...

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۳)

اى كاش كه مهتابِ شبم روی تو باشدظلمتكده‌ام سلسله‌ی موی تو با...

🌹💓صبح از راه رسید🌸سبدش پر ز گل خور شید است💓نگهش آینه ی امید ...

هوای خانه چه دلگیر می‌شود گاهیاز این زمانه دلم سیر می‌شود گا...

ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﺪﻡ ﺳﺮ، ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻫﻮﺍﯾﺖﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻫﻮﺍﯼ ﮐﺮﺷﻤﻪ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط