عشق جذاب پارت ۱۵
#عشق_جذاب_پارت_۱۵
#فیک
اول پارت های اول و بخونید:]
https://wisgoon.com/pin/41229981/
که پام گیر کرد و تلو تلو خوران افتادم روش و.......لبامون خورد به هم وای خاک بر سرم
آبروم رفت مطمئنم مثل لبو شدم سریع با هول بلند شدم از روش
و جعبه هارو از روش برداشتم.
پیش خودم تصور کردم الان از عصبانیت جرم میده ولی با بهت به قیافه شیطون ته نگاه کردم:/
خدایی این پسر چیزی نمیزنه؟
عجب زیر لب با خجالت گفتم :پسره پرو و نیگا برو و بر داره منو نگا میکنه حیا هم نداره.
خنده ایی سر داد و گفت :شنیدم خانم خجالتی حالا بیا بریم کمک نمیخوام
ی جعبه کوچیک برداشتم و اونم بقیه رو
و با هم رفتیم بقیه خرید و کردیم......
دیگه شب شده بود و خریدامون تموم ولی هنوز من نمیتونستم چشم تو چشم بشم باش
تو فکر بودم که گفت:اخخخح بلاخره تموم شد
حالا میدونی چی میچسبه؟
برگشتم سمتش و گفتم:چی؟ منتظر بودم که بگه بخوابیم یا غذا بخوریم ولی در کمال ناباوری چش تو چشم با پرویی گفت:از اون بوسه هایی که ۲ ساعت پیش کردی.
با بهت داشتم بش نگا میکردم که به خودم اومدم و با مشت زدم به بازوش و گفتم:خیلی پرو شدیا! بعد با صدای بچگونه و لوسی ادامه دادم،
اصن به داداشم میگم که بزندت•-•
بعد قهقه بلندی کرد و گفت:اینجوری نکن قربونت برم میخورمتا،حالا هم تا نخوردمت بیا بریم ی چیز بخوریم که دارم از گشنگی تلف میشیم عشقم
از کلماتی که به کار میبرد کیلو کیلو قند تو دلم اب میشد:]
خرید هارو تو ماشین گذاشتیم و راه افتادیم سمت رستوران
وقتی رسیدیم دست تو دست هم راه افتادیم و سمت رستوران
رستوران حال هوای باحالی داشت ی قسمتش سر بسته بود و ی قسمتش باز، چند تا نوازنده کنار حوض بودن
و بجای میز و صندلی، تخت و آلاچیق بود
کلاً جای خوب و دلنشینی بود
با هم روی ی تخت نشستیم و سفارش غذا دادیم .که گوشی تهیونگ زنگ خورد
به صفحه گوشیش نگاه کرد و اخم کمرنگی کرد و جواب داد:
_بگو کارتو
......
_چییی؟
.....
_پس شما اونجا چه کار میکردی،ها؟؟
......
_باشه باشه فقط اگر پیداش نکنید من میدونم و شما
....
و بدون هیچ حرف دیگه قطع کرد
داشتم با بهت بهش نگا میکردم چقدر عصبی شد تاحالا این مدلی ندیده بودمش،منظورش از حرفاش چی بود؟
امیدوارمخوبباشه.
.....
شرط
laik;2۰
kament;15
#فیک
اول پارت های اول و بخونید:]
https://wisgoon.com/pin/41229981/
که پام گیر کرد و تلو تلو خوران افتادم روش و.......لبامون خورد به هم وای خاک بر سرم
آبروم رفت مطمئنم مثل لبو شدم سریع با هول بلند شدم از روش
و جعبه هارو از روش برداشتم.
پیش خودم تصور کردم الان از عصبانیت جرم میده ولی با بهت به قیافه شیطون ته نگاه کردم:/
خدایی این پسر چیزی نمیزنه؟
عجب زیر لب با خجالت گفتم :پسره پرو و نیگا برو و بر داره منو نگا میکنه حیا هم نداره.
خنده ایی سر داد و گفت :شنیدم خانم خجالتی حالا بیا بریم کمک نمیخوام
ی جعبه کوچیک برداشتم و اونم بقیه رو
و با هم رفتیم بقیه خرید و کردیم......
دیگه شب شده بود و خریدامون تموم ولی هنوز من نمیتونستم چشم تو چشم بشم باش
تو فکر بودم که گفت:اخخخح بلاخره تموم شد
حالا میدونی چی میچسبه؟
برگشتم سمتش و گفتم:چی؟ منتظر بودم که بگه بخوابیم یا غذا بخوریم ولی در کمال ناباوری چش تو چشم با پرویی گفت:از اون بوسه هایی که ۲ ساعت پیش کردی.
با بهت داشتم بش نگا میکردم که به خودم اومدم و با مشت زدم به بازوش و گفتم:خیلی پرو شدیا! بعد با صدای بچگونه و لوسی ادامه دادم،
اصن به داداشم میگم که بزندت•-•
بعد قهقه بلندی کرد و گفت:اینجوری نکن قربونت برم میخورمتا،حالا هم تا نخوردمت بیا بریم ی چیز بخوریم که دارم از گشنگی تلف میشیم عشقم
از کلماتی که به کار میبرد کیلو کیلو قند تو دلم اب میشد:]
خرید هارو تو ماشین گذاشتیم و راه افتادیم سمت رستوران
وقتی رسیدیم دست تو دست هم راه افتادیم و سمت رستوران
رستوران حال هوای باحالی داشت ی قسمتش سر بسته بود و ی قسمتش باز، چند تا نوازنده کنار حوض بودن
و بجای میز و صندلی، تخت و آلاچیق بود
کلاً جای خوب و دلنشینی بود
با هم روی ی تخت نشستیم و سفارش غذا دادیم .که گوشی تهیونگ زنگ خورد
به صفحه گوشیش نگاه کرد و اخم کمرنگی کرد و جواب داد:
_بگو کارتو
......
_چییی؟
.....
_پس شما اونجا چه کار میکردی،ها؟؟
......
_باشه باشه فقط اگر پیداش نکنید من میدونم و شما
....
و بدون هیچ حرف دیگه قطع کرد
داشتم با بهت بهش نگا میکردم چقدر عصبی شد تاحالا این مدلی ندیده بودمش،منظورش از حرفاش چی بود؟
امیدوارمخوبباشه.
.....
شرط
laik;2۰
kament;15
۶.۶k
۲۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.