عاشقانه ها پارت 17
سوسن زد تو پیامک دیدن نوشته
ناشناس: میدونم دارید چیکار میکنید حواسم بهتون هست
تکون بخورید میبینم
سوسن و دخترا که داشتن سکته میکردن
سوسن به دخترا گفت
سوسن : دخترا ماماانم بهم گفت که من میرم بعد ی کلید بهم داد
گفت اگه چیزی شد برو تو اتاقم با این کلید ی چیزی رو باز کن
تا میخواستن برن
دینگ دینگ دینگ دینگ
یاسمین: کیه
یاسمین ی چماق دید اون رو برداشت
جانسو: چیکار میکنی یاسمین
یاسمین: اسیه در رو باز کن
تا اسیه در رو باز کرد هوا تاریک بود
یاسمین چیزی ندید
مهکم زد تو سر یکی
یهو ی صدایی اومد
اخ
جانسو: این صدا خیلی اشناس
یهو یکی گفت
عمر: یاسمین داری چیکار میکنی
سوسن سری ی چراغ برداشت گرفت روشون دیدن
پسران سوسن سری با گریه پرید بغل عمر
عمر: عشقم خوبی
رفتن تو
داستان رو برای پسرا تعریف کردن
سارپ : بابا یکی میخواد مسخره تون کنه
بعد از این حرفش باز ی پیامک برای سوسن اومد
سوسن زد توش..............
پارت بعدی رو بزارم
اصکی مممنوع
لایک و کامنت فراموش نشه
ناشناس: میدونم دارید چیکار میکنید حواسم بهتون هست
تکون بخورید میبینم
سوسن و دخترا که داشتن سکته میکردن
سوسن به دخترا گفت
سوسن : دخترا ماماانم بهم گفت که من میرم بعد ی کلید بهم داد
گفت اگه چیزی شد برو تو اتاقم با این کلید ی چیزی رو باز کن
تا میخواستن برن
دینگ دینگ دینگ دینگ
یاسمین: کیه
یاسمین ی چماق دید اون رو برداشت
جانسو: چیکار میکنی یاسمین
یاسمین: اسیه در رو باز کن
تا اسیه در رو باز کرد هوا تاریک بود
یاسمین چیزی ندید
مهکم زد تو سر یکی
یهو ی صدایی اومد
اخ
جانسو: این صدا خیلی اشناس
یهو یکی گفت
عمر: یاسمین داری چیکار میکنی
سوسن سری ی چراغ برداشت گرفت روشون دیدن
پسران سوسن سری با گریه پرید بغل عمر
عمر: عشقم خوبی
رفتن تو
داستان رو برای پسرا تعریف کردن
سارپ : بابا یکی میخواد مسخره تون کنه
بعد از این حرفش باز ی پیامک برای سوسن اومد
سوسن زد توش..............
پارت بعدی رو بزارم
اصکی مممنوع
لایک و کامنت فراموش نشه
۳.۱k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.