بابای ۱ورتی همراه با عشق سفید
بابای ۱ورتی همراه با عشق سفید
پارت ده
( آمی این پارت رو اصلا نخون )
سانزو میره ماموریت . ا.ت هم با ران و ریندو میره ویلای اونا .
ویو نویسنده : عمارت ران و ریندو
( مثلا حالا تعطیلات شده )
ران : رسیدیم .
پیاده میشن *
ریندو وسایل ا.ت رو برمیداره *
ا.ت : ممنون * با لبخند *
ریندو : خواهش * با لبخند *
ران : خونمون قشنگه ؟
ا.ت : اوهوم
ران : امشب تو اتاق من بخواب تا فردا اتاقت خاضر بشه
ا.ت : باشه
میرن خونه و دیگه کارای ابتدایی و اینا *
ران : در اتاق رو میزنه * ا.ت بیا شام
ا.ت : باشه
میرن شام میخورن و شب میشه *
موقع خواب *
ریندو : تلفنش زنگ میخوره * من یه کار دارم میرم تا بعد
ا.ت : بای بای
ران : فعلا
وقت خواب *
ا.ت رفته دوش بگیره . یه دفعه در باز میشه و ران با اواز میاد تو ( این پارت رو هنتای میکنم به عشق کسایی که هنتای خواستن و همینطور توجه توجه ؛ معرفی میکنم : رقیب عشقی مایکی ، ران هایتانی میدونم انتظار ش رو نداشتید واسه همین غافلگیر شدید (~•-•~))
ا.ت : جیغغغغغغغ برو بیرون . سعی میکنه بدنش رو با دستاش بپوشونه *
ران : تو هم اینجایی . ببخشید ... پوزخند *
ا.ت : برو بیروننننننن ران
ران : چرا ؟ بیا با هم حموم کنیم ؟
ا.ت : نههههههه
ران : لباساش رو در میاره .
ا.ت : سرخ شده و هم عصبانیه*
بقیه اش ایشالا پارت بعد
پارت ده
( آمی این پارت رو اصلا نخون )
سانزو میره ماموریت . ا.ت هم با ران و ریندو میره ویلای اونا .
ویو نویسنده : عمارت ران و ریندو
( مثلا حالا تعطیلات شده )
ران : رسیدیم .
پیاده میشن *
ریندو وسایل ا.ت رو برمیداره *
ا.ت : ممنون * با لبخند *
ریندو : خواهش * با لبخند *
ران : خونمون قشنگه ؟
ا.ت : اوهوم
ران : امشب تو اتاق من بخواب تا فردا اتاقت خاضر بشه
ا.ت : باشه
میرن خونه و دیگه کارای ابتدایی و اینا *
ران : در اتاق رو میزنه * ا.ت بیا شام
ا.ت : باشه
میرن شام میخورن و شب میشه *
موقع خواب *
ریندو : تلفنش زنگ میخوره * من یه کار دارم میرم تا بعد
ا.ت : بای بای
ران : فعلا
وقت خواب *
ا.ت رفته دوش بگیره . یه دفعه در باز میشه و ران با اواز میاد تو ( این پارت رو هنتای میکنم به عشق کسایی که هنتای خواستن و همینطور توجه توجه ؛ معرفی میکنم : رقیب عشقی مایکی ، ران هایتانی میدونم انتظار ش رو نداشتید واسه همین غافلگیر شدید (~•-•~))
ا.ت : جیغغغغغغغ برو بیرون . سعی میکنه بدنش رو با دستاش بپوشونه *
ران : تو هم اینجایی . ببخشید ... پوزخند *
ا.ت : برو بیروننننننن ران
ران : چرا ؟ بیا با هم حموم کنیم ؟
ا.ت : نههههههه
ران : لباساش رو در میاره .
ا.ت : سرخ شده و هم عصبانیه*
بقیه اش ایشالا پارت بعد
۱.۳k
۱۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.