لب دریانشسته بودم پرنده عشق امدوگفتبرای دوستت نامه ای بن
لب دریانشسته بودم پرنده عشق امدوگفت.برای دوستت نامه ای بنویس,گفتم قلم ندارم,گفت از پرم بگیرگفتم جوهرندارم ,گفت از خونم بگیر گفتم ورق ندارم گفت روی سینه ام بنویس,با تمام وجودم نوشتم :خرابتم رفیق
- ۱.۳k
- ۲۷ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط