شاعر شدم که با قلم ساحرانهام

#شاعر شدم که با قلم ساحرانه‌ام
در قاب شعر، عشق تو را جا کنم، نشد...
دیدگاه ها (۱)

#روزها پُر و خالی می‌شوند؛ مثلِ فنجان‌هایِ چای،در کافه‌هایِ ...

#خواهم که با خیال تو شبها به سر برمخود می برد خیال تو از دید...

#انسان عاقل اول مغزش را بکار می اندازد سپس زبان را و نادان ا...

#میان خـواب و بـیـداری شبی دیـدم خـیال اواز آن شب واله و حـی...

🌱🍒عشق یعنی ڪه قلم ذهن تو را شعر ڪُنَد🌱🍒#مهنازنجفی#believeme ...

سوختم آتش گرفتم  آب درمانم نشدخواستم رویا ببینم خواب درمانم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط