اد من میرم بکم استراحت کنم
اد: من میرم بکم استراحت کنم
اد سریع رفت پیش شوگا و گفت: اب میخوام
شوگا بطری اب رو داد دست اد و گفت بفرمایید...
اعضا تعجب کرده بودن از اینکه ا/ت و شوگا انقدر به هم نزدیک شدن
خلاصه دنس تموم شد
🌱نگاهی به ات 🌱
ویو ات
هر روز ۸ تا زن میومدن توی اتاق و میگفتن تو اضافی هستی
و همش اینو تکرار میکردن سعی میکردم به حرفاشون گوش ندم ولی 2 تا از اون زنا
دستای منو میگرفتن و نمیگذاشتن دستامو بزارم روی گوشام
ات: ولم کنید
زنا: تو اضافی هستی
خانم دایون اومد توی اتاق همه ی زن ها ساکت شدن
و یکی یکی رفتن بیرون
دایون: ات...بهت خوش میگذره
ات: خفه شو
دایون: اد بهت گفت که من مامانتون هستم یا نه؟
ات:....
دایون: (با خوشحالی میگه)میدونی الان پیش اعضا چقدر خوشحاله؟؟؟
ات: چی میخواین از زندگی من
دایون:(جدی ) زندگی تو رو......خونه..... ماشین .....شهرت.....لباس .کفش . کیف همه چیز و اما مهم ترین چیز پول 💰💸
ات: همه چیزی که دارم رو میدم به شما فقط تمومش کنید
دایون داد میزنه میگه: اینا کافی نیست
ات دستشو میزاره روی گوشاش میگه تمومش کن
دایون: تو باید سزای تمام کار هایی که با من و اد کردی رو بدی ات
ات: م..من کاری نکردم
دایون: من وقتی ۱۷ سالم بود تو و اد رو توی شکمم داشتم....اون بابای عوضی ی تو
منو توی یه خونه ای که یه طرفش ریخته بود گذاشت .... اون همیشه میگفت یه روز میرسه که کنار هم به خوبی زندگی میکنیم....ولی خودش به هر نوع موادی رو کرد...
همش کتک همش کتک همش گریه همش بدبختی....تا اینکه اد و تو له دنیا اومدین
.....میدونی چقدر درد کشیدمممم....`داد زد`میدونیییی عوضییی
ات: تمومش کنننننن.... لطفاً
دایون: من هیچ وقت تو رو به عنوان دخترم قبول نمیکنم ات هیچ وقتتت
ات گریه میکنه: تمومش کن...لطفا تمومش کنننن
اد سریع رفت پیش شوگا و گفت: اب میخوام
شوگا بطری اب رو داد دست اد و گفت بفرمایید...
اعضا تعجب کرده بودن از اینکه ا/ت و شوگا انقدر به هم نزدیک شدن
خلاصه دنس تموم شد
🌱نگاهی به ات 🌱
ویو ات
هر روز ۸ تا زن میومدن توی اتاق و میگفتن تو اضافی هستی
و همش اینو تکرار میکردن سعی میکردم به حرفاشون گوش ندم ولی 2 تا از اون زنا
دستای منو میگرفتن و نمیگذاشتن دستامو بزارم روی گوشام
ات: ولم کنید
زنا: تو اضافی هستی
خانم دایون اومد توی اتاق همه ی زن ها ساکت شدن
و یکی یکی رفتن بیرون
دایون: ات...بهت خوش میگذره
ات: خفه شو
دایون: اد بهت گفت که من مامانتون هستم یا نه؟
ات:....
دایون: (با خوشحالی میگه)میدونی الان پیش اعضا چقدر خوشحاله؟؟؟
ات: چی میخواین از زندگی من
دایون:(جدی ) زندگی تو رو......خونه..... ماشین .....شهرت.....لباس .کفش . کیف همه چیز و اما مهم ترین چیز پول 💰💸
ات: همه چیزی که دارم رو میدم به شما فقط تمومش کنید
دایون داد میزنه میگه: اینا کافی نیست
ات دستشو میزاره روی گوشاش میگه تمومش کن
دایون: تو باید سزای تمام کار هایی که با من و اد کردی رو بدی ات
ات: م..من کاری نکردم
دایون: من وقتی ۱۷ سالم بود تو و اد رو توی شکمم داشتم....اون بابای عوضی ی تو
منو توی یه خونه ای که یه طرفش ریخته بود گذاشت .... اون همیشه میگفت یه روز میرسه که کنار هم به خوبی زندگی میکنیم....ولی خودش به هر نوع موادی رو کرد...
همش کتک همش کتک همش گریه همش بدبختی....تا اینکه اد و تو له دنیا اومدین
.....میدونی چقدر درد کشیدمممم....`داد زد`میدونیییی عوضییی
ات: تمومش کنننننن.... لطفاً
دایون: من هیچ وقت تو رو به عنوان دخترم قبول نمیکنم ات هیچ وقتتت
ات گریه میکنه: تمومش کن...لطفا تمومش کنننن
- ۵.۰k
- ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط