از آن هنگام ه مذن ح عل العزا را بر بالا مذن

از آن هنگام كه مؤذن "حَيَّ عَلَى العَزا" را بر بالاى مأذنه جارى كرد، باز ياد شما افتادم!...
شما كه هر روز هم غُصّه ى ما را مى خوريد و هم، قِصّه ى كربلا را مرور مى كنيد!...
با خودم فکر كردم: كاش! حالا كه "يارِ" خوبى نبودم، لااقل "بارى" هم بر دوشِتان نگذارم...
دیدگاه ها (۲)

(بی غرض ها بخوانند)ﺩﺭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﭘﺎﺷﺎﯾﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﻣ...

سلام امید قلبم...سلام تنهای غریبم...می دانم که این روزها همس...

نه خواب است و نه رؤيا!...نه افسانه است و نه داستان!..."حكايت...

اگر تربیت غلط...به تو آموخت غیرت داشتن دخالت کردن است و حیا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط