کاش چون دریا جهانی رو به ساحل داشتم
کاش چون دریا جهانی رو به ساحل داشتم
بگذریم از آرزوهایی که در دل داشتم
از نگاهت شرم می بارید و من درویش وار
کنج دیوار غمت یک عمر منزل داشتم
پیش هرکس می نشستم حرف چشمان تو بود
من نه باتو با تمام شهر مشکل داشتم
زندگی با طعنه های دوستان آسان نبود
کاش من هم دشمنانی صاف و یکدل داشتم
لطف بودن با تو از من شاعری دیوانه ساخت
ورنه من در خود هزاران مرد عاقل داشتم...
بگذریم از آرزوهایی که در دل داشتم
از نگاهت شرم می بارید و من درویش وار
کنج دیوار غمت یک عمر منزل داشتم
پیش هرکس می نشستم حرف چشمان تو بود
من نه باتو با تمام شهر مشکل داشتم
زندگی با طعنه های دوستان آسان نبود
کاش من هم دشمنانی صاف و یکدل داشتم
لطف بودن با تو از من شاعری دیوانه ساخت
ورنه من در خود هزاران مرد عاقل داشتم...
۴.۰k
۲۱ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.