داشتم نگاهت می کردم

داشتم نگاهت می کردم

نگاهت می کردم

گفتم وای ! چه زیبا شده ای !

دستم را گرفتی

خدا گفت : چه لحظه‌ی باشکوهی

شماها عشقبازی کنید, من هم خدا می شوم و

خلقت جهان را شروع کرد

سه روزش صرف اندام تو شد

سه روزش خرج دست های من

روز هفتم صدای تو را جوری

درآورد که تا ابد دلم بریزد



#عباس_معروفی
دیدگاه ها (۲)

از من می پرسند آسمان چه رنگی است ؟ آبی سرخ کبود ؟ من از آنها...

می ترسم از اینکهروزییک جاییمن و توخیلی دور از همشب و روز در ...

بین خودمان باشد من یک زن نیستم من ، سه زنم !!یکیشان شش ساله ...

از ما که گذشت...به شما اگر رسید . . .به جای ماروزی هزار وعده...

6 - چرا به این جانور می گم حراااامزاده ؟!بخاطر اینکه حساب کر...

پارت19

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط