می ترسم از اینکه
می ترسم از اینکه
روزی
یک جایی
من و تو
خیلی دور از هم
شب و روز در آغوش یک غریبه
بی قرار هم باشیم ...
و بعد از هر بار هم آغوشی به یاد
آغوش هم بیصدا گریه کنیم !
روزی
یک جایی
من و تو
خیلی دور از هم
شب و روز در آغوش یک غریبه
بی قرار هم باشیم ...
و بعد از هر بار هم آغوشی به یاد
آغوش هم بیصدا گریه کنیم !
۱.۳k
۲۷ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.